کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معرفی نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معرفی نامه
لغتنامه دهخدا
معرفی نامه . [ م ُ ع َرْ رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ورقه ای که معرف شخص باشد. نامه ای شامل نام و نشان و مشخصات شخص که شناساننده ٔ وی باشد.
-
معرفی نامه
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) آشنایی نامه.
-
واژههای مشابه
-
معرفی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناسانده شدن ۲. ارائه شدن، عرضه شدن
-
معرفی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناساندن ۲. ارائه کردن، عرضه کردن
-
معرفی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوص به , رشح , قدم , هدية
-
معرفی متجاوز
دیکشنری فارسی به عربی
تسمية المعتدي
-
معرفی رسمی
دیکشنری فارسی به عربی
مقدمة
-
برگه معرفى
دیکشنری فارسی به عربی
شهادة التعريف ، شهادة الهوية
-
جستوجو در متن
-
عنوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'onvān ۱. دیباجۀ کتاب؛ سرآغاز کتاب یا نامه؛ سرِ نامه.۲. آنچه در ابتدای نامه یا پشت پاکت مینویسند.۳. لقب؛ نامی که از اهمیت یا مقام شخصی حکایت میکند.۴. هر آنچه موجب معرفی و شناختن چیزی میشود: عنوان مراسم.
-
کاراکتر
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - شخصیت ، منش . 2 - هریک از اشخاص معرفی شده در یک داستان ، نمایشنامه یا فیلم نامه .
-
پوشنامه
واژهنامه آزاد
معادل فارسی cover lettre؛ نامه ای که درخواست کنندۀ کار برای معرفی توانایی های خود به کارفرما، به کارنامک (رزومۀ) کاری خود پیوست می کند.
-
شافع
لغتنامه دهخدا
شافع. [ ف ِ ] (اِخ )ابن عبدالرشید جیلی مکنی به ابوعبداﷲ. سبکی در «طبقات الشافعیه » وی را از شاگردان غزالی معرفی کرده است .وفات او در بیستم محرم سال 541 هَ . ق . اتفاق افتاد. (از غزالی نامه ص 254). رجوع به شافع الطبیب شود.
-
اعتبارنامه
لغتنامه دهخدا
اعتبارنامه . [ اِ ت ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که در آن جمعی از مردمان مشهور براستی و درستی و تدین و قدر و منزلت کسی گواهی داده باشند. (ناظم الاطباء).در اصطلاح ، ورقه ای که اعضای انجمن نظار امضاء کنند ووکالت کسی را به اطلاع وزارت کشور و مجلس بر...