کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معرفی متجاوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معرفی متجاوز
دیکشنری فارسی به عربی
تسمية المعتدي
-
واژههای مشابه
-
معرفی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناسانده شدن ۲. ارائه شدن، عرضه شدن
-
معرفی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناساندن ۲. ارائه کردن، عرضه کردن
-
معرفی نامه
لغتنامه دهخدا
معرفی نامه . [ م ُ ع َرْ رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ورقه ای که معرف شخص باشد. نامه ای شامل نام و نشان و مشخصات شخص که شناساننده ٔ وی باشد.
-
معرفی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوص به , رشح , قدم , هدية
-
معرفی رسمی
دیکشنری فارسی به عربی
مقدمة
-
برگه معرفى
دیکشنری فارسی به عربی
شهادة التعريف ، شهادة الهوية
-
معرفی نامه
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) آشنایی نامه.
-
جستوجو در متن
-
تسمية المعتدي
دیکشنری عربی به فارسی
معرفي متجاوز
-
شوریده ٔ شیرازی
لغتنامه دهخدا
شوریده ٔ شیرازی . [ دَ / دِ ی ِ ] (اِخ ) شاعر اواسط این قرن حاضر. نام او حاجی محمدتقی و از طرف ناصرالدین شاه ملقب به فصیح الملک گردیده بود و نام پدر او عباس بوده است ، و از قرار مذکور نسبش به اهلی شیرازی صاحب مثنوی سحر حلال میرسیده است . در سنه ٔ 127...
-
جامعه ٔ ملل
لغتنامه دهخدا
جامعه ٔ ملل . [ م ِ ع َ / ع ِ ی ِ م ِ ل َ ] (اِخ ) مؤسسه ای بود که پس از جنگ جهانی اول از اجتماع دول بمنظور تأمین صلح جهانی تأسیس شد. مؤلف حقوق بین الملل عمومی آرد: جامعه ٔ ملل مؤسسه ای بود از اجتماع عده ٔغیر محدودی از دول و مؤسساتی که اهلیت و ...
-
غزل
لغتنامه دهخدا
غزل . [ غ َ زَ ] (ع مص ) سخن گفتن با زنان و عشقبازی نمودن . (منتهی الارب ). حدیث زنان و حدیث عشق ایشان کردن . (آنندراج ). محادثه با زنان . (اقرب الموارد). بازی کردن به محبوب . حکایت کردن از جوانی و حدیث صحبت و عشق زنان . (غیاث اللغات ). دوست داشتن حد...
-
باباطاهر
لغتنامه دهخدا
باباطاهر. [ هَِ ] (اِخ ) باباطاهر عریان همدانی بوده و مسلک درویشی و فروتنی او که شیوه ٔ عارفان است سبب شد تا وی گوشه گیر گشته و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد فقط در بعض کتب صوفیه ذکری از مقام معنوی و مسلک ریاضت و درویشی و صفت تقوی و...