کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معرفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معرفی
/mo'arrefi/
معنی
شناساندن کسی به کسی دیگر با گفتن نام و شغل او.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. شناسایی، معارفه
۲. شناساندن
برابر فارسی
شناسایی، آشناسازی، شناساندن
فعل
بن گذشته: معرفی کرد
بن حال: معرفی کن
دیکشنری
introduction, recommendation
-
جستوجوی دقیق
-
معرفی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناسایی، معارفه ۲. شناساندن
-
معرفی
فرهنگ واژههای سره
شناسایی، آشناسازی، شناساندن
-
معرفی
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ رِّ) [ ع - فا. ] (حامص .) شناساندن شخصی به شخص دیگر به وسیلة ذکر نام و شغل او.
-
معرفی
لغتنامه دهخدا
معرفی . [ م ُ ع َرْ رِ ] (حامص ) شناخته شدگی و شناختگی کسی به واسطه ٔ معرف . (ناظم الاطباء). شناسانیدن کسی ، دیگری را به شخص ثالث با ذکر نام و نشان و شغل و خصوصیات وی .- معرفی شدن ؛ شناسایی نمودن . (از آنندراج ). شناسانیده شدن کسی به دیگری به وسیله ...
-
معرفی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] mo'arrefi شناساندن کسی به کسی دیگر با گفتن نام و شغل او.
-
معرفی
دیکشنری فارسی به عربی
تقديم , مقدمة
-
واژههای مشابه
-
معرفی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناسانده شدن ۲. ارائه شدن، عرضه شدن
-
معرفی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناساندن ۲. ارائه کردن، عرضه کردن
-
معرفی نامه
لغتنامه دهخدا
معرفی نامه . [ م ُ ع َرْ رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ورقه ای که معرف شخص باشد. نامه ای شامل نام و نشان و مشخصات شخص که شناساننده ٔ وی باشد.
-
معرفی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوص به , رشح , قدم , هدية
-
معرفی متجاوز
دیکشنری فارسی به عربی
تسمية المعتدي
-
معرفی رسمی
دیکشنری فارسی به عربی
مقدمة
-
برگه معرفى
دیکشنری فارسی به عربی
شهادة التعريف ، شهادة الهوية
-
معرفی نامه
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) آشنایی نامه.