کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معراج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معراج
/me'rāj/
معنی
۱. [جمع: معارج و معاریج] عروج؛ بالا رفتن.
۲. (تصوف) پیوستن روح به عالم غیب و مجردات.
۳. (اسم) [جمع: معارج و معاریج] [قدیمی] نردبان؛ پلکان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. صعود، عروج
۲. پلکان، نردبان ≠ نزول، هبوط
فعل
بن گذشته: معراج کرد
بن حال: معراج کن
دیکشنری
ascent
-
جستوجوی دقیق
-
معراج
واژگان مترادف و متضاد
۱. صعود، عروج ۲. پلکان، نردبان ≠ نزول، هبوط
-
معراج
فرهنگ نامها
(تلفظ: meerāj) (عربی) (در ادیان) رفتن به سوی آسمان ، به ویژه در مورد پیغمبر اکرم (ص) ؛ به بالا رفتن ، عروج ؛ (در قدیم) (به مجاز) تکامل ؛ (در قدیم) وسیلهای برای بالا رفتن ، به ویژه نردبان .
-
معراج
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) نردبان ، پلکان ، آنچه به وسیلة آن بالا روند. ج . معارج .
-
معراج
لغتنامه دهخدا
معراج . [ م ِ ] (ع اِ) نردبان . مَصعَد. مَعرَج . مِعرَج . ج ، معاریج . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آلت عروج و آن نردبان است . (غیاث ) (آنندراج ). نردبان و جای بالا رفتن و بلند گردیدن . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) عروج و صعود بر آسمانها که ویژه ٔ ...
-
معراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] me'rāj ۱. [جمع: معارج و معاریج] عروج؛ بالا رفتن.۲. (تصوف) پیوستن روح به عالم غیب و مجردات.۳. (اسم) [جمع: معارج و معاریج] [قدیمی] نردبان؛ پلکان.
-
معراج
دیکشنری فارسی به عربی
صعود
-
جستوجو در متن
-
exauguration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معراج
-
معاریج
لغتنامه دهخدا
معاریج . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ معراج . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ معراج به معنی نردبان . (آنندراج ). و رجوع به معراج شود.
-
لیلةالاسرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لَیلةالاسریٰ] [قدیمی] leylatol'esrā شب معراج پیغمبر اسلام.
-
levitation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشباع، معراج، شناوری
-
levitations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لویتیشن ها، معراج، شناوری
-
لیلةالمعراج
لغتنامه دهخدا
لیلةالمعراج . [ ل َ ل َ تُل ْ م ِ ] (اِخ ) شب معراج . لیلةالاسری ̍. و رجوع به معراج شود.
-
عروج
واژگان مترادف و متضاد
۱. صعود، معراج ۲. لنگی
-
ascensions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صعود، معراج، عروج عیسی به اسمان