کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معذور داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معذور داشتن
مترادف و متضاد
۱. معاف کردن، معذور کردن
۲. عذر پذیرفتن
دیکشنری
excuse
-
جستوجوی دقیق
-
معذور داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. معاف کردن، معذور کردن ۲. عذر پذیرفتن
-
معذور داشتن
لغتنامه دهخدا
معذور داشتن . [ م َ ت َ ] (مص مرکب ) عذر پذیرفتن و معاف داشتن و عفو فرمودن . (ناظم الاطباء). عذر کسی را پذیرفتن : معذورم دارند که اندوه وغیش است اندوه وغیش من از آن جعد وغیش است . رودکی .چون بر این مشافهه واقف گردد به حکم خرد تمام ... دانیم که ما را ...
-
معذور داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
عذر
-
واژههای مشابه
-
المأمور معذور
لغتنامه دهخدا
المأمور معذور. [ اَ م َءْ رُ م َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی مأمور معذور است ، آنگاه گویند که کاری را به امر دیگری بجا آورده باشندو مورد اعتراض قرار گیرند. و رجوع به مأمور شود.
-
غیر معذور
دیکشنری فارسی به عربی
لايغتفر
-
جستوجو در متن
-
عذر داشتن
لغتنامه دهخدا
عذر داشتن . [ ع ُ ت َ ] (مص مرکب ) معذور بودن . || کنایه از حایض بودن است .
-
exculpate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات کردن، تبرئه کردن، مبرا کردن، روسفید کردن، معذور داشتن
-
exculpating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انصراف، تبرئه کردن، مبرا کردن، روسفید کردن، معذور داشتن
-
exculpates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتراف می کند، تبرئه کردن، مبرا کردن، روسفید کردن، معذور داشتن
-
exculpated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، تبرئه کردن، مبرا کردن، روسفید کردن، معذور داشتن
-
excused
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عذر خواهی، معذور داشتن، معاف کردن، معذرت خواستن، تبرئه کردن
-
excusing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتهام زدن، معذور داشتن، معاف کردن، معذرت خواستن، تبرئه کردن
-
excuse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهانه، عذر، پوزش، دستاویز، عنوان، معذور داشتن، معاف کردن، معذرت خواستن، تبرئه کردن