کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معدي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معدي
معنی
واگير , مسري , واگيردار , عفوني , فاسد کننده
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معدي
دیکشنری عربی به فارسی
واگير , مسري , واگيردار , عفوني , فاسد کننده
-
واژههای مشابه
-
معدی
واژگان مترادف و متضاد
مربوط به معده، گوارشی
-
معدی
لغتنامه دهخدا
معدی . [ م َ دی ی ] (ع ص ) ستم دیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هو معدی علیه ؛ او ستم دیده است . (ناظم الاطباء).
-
معدی
لغتنامه دهخدا
معدی . [ م ِ / م َ ] (ص نسبی ) هر چیز منسوب به معده . (ناظم الاطباء). منسوب به معده : عصیر معدی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
معدی
لغتنامه دهخدا
معدی . [ م ُ ] (ع ص ) مسری و سرایت کننده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : چون عضوی از اعضای مردم به بیماری معدی چون آکله و جدری وجذام یا از زهر مار متألم و متأثر گردد از برای سلامت مهجت و ابقای بقایای اعضای آن عضو را اگرچه شریف بود به قطع و حرق...
-
معدی
لغتنامه دهخدا
معدی . [ م ُ دا ] (ع اِ) مالی عنه معدی ؛ یعنی تجاوزی نیست از برای من به سوی غیر آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
معدی
لغتنامه دهخدا
معدی . [ م ُ ع َدْ دی ] (ع ص ) تجاوزکننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
معدی
دیکشنری فارسی به عربی
معوي
-
عرب معدی
لغتنامه دهخدا
عرب معدی . [ ع َ رَ ب ِ م َ دی ی ] (اِخ ) رجوع به عرب عدنانیه شود.
-
gastrostomy tube, G-tube
لولۀ معدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] لولهای که یک سر آن مستقیماً وارد معده میشود و معده را به خارج از بدن متصل میکند
-
gastric adenoma
تودغدۀ معدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودغدۀ تشکیلشده از یاختههای معده
-
nasogastric tube, NG-tube
لولۀ بینیمعدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] لولهای که با گذشتن از بینی و حنجره و حلق و مری به معده میرسد
-
gastric dyspepsia
دُشگواری معدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی دُشگواری ناشی از نارساییهای معده
-
gastric sedative
رخوتزای معدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] رخوتزایی که تحریکپذیری معده را کاهش میدهد