کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معدان
لغتنامه دهخدا
معدان . [ م َ ] (اِخ ) ابن جواس بن فروةبن سلمةبن المنذر المضرب السکونی کندی . (متوفی در حدود 30 هَ. ق .). از شعرای مخضرمین است . نصرانی بود و در ایام عمربن خطاب اسلام آورد و در کوفه اقامت گزید. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 181). و رجوع به همین مأخذ شود...
-
معدان
لغتنامه دهخدا
معدان . [ م َ ] (ع ص ) رجل معدان ، مرد فراخ معده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
معدان
لغتنامه دهخدا
معدان . [ م َ ع َدْدا ] (ع اِ) جای دفته ٔ (کذا) زین از هر دو پهلو. (منتهی الارب ذیل «ع دد»). دوپهلوی انسان و جز انسان و گویند جای دو پای سوار براسب که شامل است بر فاصله ٔ رأس دو کتف اسب تا قسمت عقب شکم آن . (از اقرب الموارد ذیل معد). آنچه میان سر دو...
-
واژههای مشابه
-
ابن معدان
لغتنامه دهخدا
ابن معدان . [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) یکی از خوشنویسان و عارفین بفن کتابت . و اسحاق بن ابراهیم معلم مقتدر و اولاد او در خط شاگرد ابن معدان بوده اند. (ابن الندیم ).
-
جستوجو در متن
-
قطفی
لغتنامه دهخدا
قطفی . [ ق ُ ] (اِخ ) محمدبن معدان . از راویان است . (اللباب ).
-
عفیر
لغتنامه دهخدا
عفیر. [ ع ُ ف َ ] (اِخ ) ابن معدان ، تابعی است . رجوع به ابوعائذ (عفیر...) شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َدِل ْ لاه ] (اِخ ) خالدبن معدان . از روات حدیث است .
-
تجیبی
لغتنامه دهخدا
تجیبی . [ ت ُ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن معدبن عیسی یا معدان بن عیسی بن وکیل التجیبی الاندلسی . رجوع به احمدبن معدان ... در همین لغت نامه و معجم المطبوعات ج 1 ستون 628 - 629 شود.
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ )رجوع به احمدبن معدان بن عیسی بن وکیل التجیبی شود.
-
ابواسحاق
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق . [ اَاِ ] (اِخ ) ابراهیم المس . یکی از خوشنویسان معروف واو شاگرد ابن معدان خطاط مشهور است . (ابن الندیم ).
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) زیدبن مرثد. تابعی است . او از ابی الدرداء و از او خالدبن معدان روایت کند.
-
ابوقتیله
لغتنامه دهخدا
ابوقتیله . [ اَ ق ُ ت َ ل َ ] (اِخ ) محدث است . او از ابی حواله و ازو خالدبن معدان روایت کند.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن یوسف بن معدان اصفهانی . رجوع به محمد... شود.