کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معثون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معثون
لغتنامه دهخدا
معثون . [ م َ ] (ع ص ) طعام بوی گرفته و تباه از دود. عَثِن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
معسون
لغتنامه دهخدا
معسون . [م َ ] (ع اِ) به لغت مراکش قسمی از شراب . (ناظم الاطباء). در مراکش به نوعی نوشیدنی سکرآور اطلاق کنند که از حشیشه و انگبین و ادویه سازند. (فرهنگ جانسون ).
-
جستوجو در متن
-
دودزده
لغتنامه دهخدا
دودزده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) هر چیزی که بوی دود گرفته باشد. (ناظم الاطباء). هر چیز که دود، رنگ آن را تیره کرده باشد. دَخَن . عَثِن . معثون . مدخون . (یادداشت مؤلف ). || گوشتی که دود آن را بخشکاند. (ناظم الاطباء).