کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معتکف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معتکف
/mo'takef/
معنی
کسی که برای عبادت در مسجد یا گوشۀ دیگر اقامت کند؛ گوشهنشین.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زاویهنشین، عاکف، خلوتگزیده، عزلتنشین، گوشهگیر، گوشهنشین، معتزل، مقیم
۲. زاهد، متعبد
دیکشنری
anchorite, cloistered, hermit, troglodyte
-
جستوجوی دقیق
-
معتکف
واژگان مترادف و متضاد
۱. زاویهنشین، عاکف، خلوتگزیده، عزلتنشین، گوشهگیر، گوشهنشین، معتزل، مقیم ۲. زاهد، متعبد
-
معتکف
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ کِ) [ ع . ] (اِفا.) گوشه نشین ، کسی که برای عبادت در مسجد یا جای دیگر خلوت بگزیند.
-
معتکف
لغتنامه دهخدا
معتکف . [ م ُ ت َ ک َ ] (ع اِ) خلوت جای . (منتهی الارب )(آنندراج ). خلوت جای و خلوت خانه . (ناظم الاطباء).
-
معتکف
لغتنامه دهخدا
معتکف . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) در مسجد برای عبادت نشیننده . (غیاث ) (آنندراج ). کسی که همیشه در مسجد مشغول عبادت باشد. (ناظم الاطباء). مقیم و ملازم در جایی برای عبادت . متوقف در مسجد و خانقاه و جز آن برای مدتی طویل عبادت را. (یادداشت به خط مرحوم دهخد...
-
معتکف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mo'takef کسی که برای عبادت در مسجد یا گوشۀ دیگر اقامت کند؛ گوشهنشین.
-
واژههای مشابه
-
معتکف شدن
واژگان مترادف و متضاد
گوشهگیر شدن، عزلت گزیدن، به عزلت نشستن، زاویهنشین شدن، مقیم شدن، عاکف شدن، گوشهنشین شدن
-
معتکف وار
لغتنامه دهخدا
معتکف وار. [ م ُ ت َ ک ِ ] (ق مرکب ) همچون معتکف . مانند معتکفان : سالها شد تا دل جانپاش ازرق پوش من معتکف وار اندرآن زلف سیه دارد وطن . خاقانی .و رجوع به معتکف شود.
-
جستوجو در متن
-
کنارهگیر
واژگان مترادف و متضاد
عزلتنشین، گوشهگیر، معتزل، معتکف
-
صومعهنشین
واژگان مترادف و متضاد
راهب، رهبان، زاهد، ، معتزل، معتکف
-
عاکف
واژگان مترادف و متضاد
گوشهگیر، گوشهنشین، معتزل، معتکف، منزوی
-
معتزل
واژگان مترادف و متضاد
زاویهنشین، عزلتگزین، گوشهگیر، گوشهنشین، معتکف
-
خلوتی
واژگان مترادف و متضاد
گوشهنشین، منزوی، خلوتگزیده، خلوتنشین، معتزل، عزلتنشین، معتکف
-
عزلتطلب
واژگان مترادف و متضاد
انزواطلب، عزلتجو، عزلتنشین، گوشهگیر، معتزل، معتکف