کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معتش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معتش
لغتنامه دهخدا
معتش . [ م ُ ت َش ش ] (ع ص ) مرغی که برای خود خانه می سازد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که خواربار اندک می آورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اعتشاش شود.
-
واژههای همآوا
-
معطش
لغتنامه دهخدا
معطش . [ م َ طَ ] (ع اِ) وقت اظمای شتران . ج ، معاطش . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). هنگام تشنگی شتران . (ناظم الاطباء). هنگام تشنگی . (از اقرب الموارد).
-
معطش
لغتنامه دهخدا
معطش . [ م ُ ع َطْ طَ ] (ع ص ) بندکرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتر بنده کرده از نوبه ٔ آب . (ناظم الاطباء). باز داشته شده از آب بعمد. (از اقرب الموارد). || تشنه . عطشان . مجازاً بسیار مشتاق و آرزومند : همه به یادت دلم معطش دارهم زبانم به ذکر خود...
-
معطش
لغتنامه دهخدا
معطش . [ م ُ ع َطْ طِ ] (ع ص ) هر چیز که تشنگی آورد و آب طلبد. (ناظم الاطباء). تشنگی آرنده . تشنه کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنچه طبیعت مشتاق ترویح سازد اعم از آنکه ترویح به آب شود مانند معده و جگر و یا به هوای بارد مثل ریه . (مخزن الادویه ...