کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معترک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسنمة
لغتنامه دهخدا
اسنمة. [ اَ / اُ ن ُ م َ ] (اِخ ) یا ذات اسنمة. پشته ایست نزدیک طحفة. (منتهی الارب ).ابن قتیبة گوید: اُسنمة کوهی است قرب طحفة و صاحب کتاب العین گفته که رمله ایست و قول زهیر مؤید آنست :و عرّسوا ساعة فی کثب اسنمةو منهم بالقسومیات معترک .و گفته اند اسن...
-
ابوالمؤید
لغتنامه دهخدا
ابوالمؤید. [ اَ بُل ْ م ُ ءَی ْ ی َ ] (اِخ ) موفق بن احمدبن محمد مکّی خوارزمی . ملقب به اخطب ، خطیب . در نامه ٔ دانشوران آمده : اگرچه بعنوان خطیب خوارزمی و به کنیه ای که ابوالمؤید است هم اشتهار دارد و لکن به اخطب خوارزم پیش از آن دو عنوان و بیش از ...