کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معتذل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معتذل
لغتنامه دهخدا
معتذل . [ م ُ ت َ ذِ ] (ع ص ) نکوهش پذیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که خود را ملامت می کند و نکوهش می نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به اعتذال شود.
-
واژههای همآوا
-
معتزل
واژگان مترادف و متضاد
زاویهنشین، عزلتگزین، گوشهگیر، گوشهنشین، معتکف
-
معتزل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ زِ) [ ع . ] (اِفا.) گوشه گیر، عزلت گزین .
-
معتزل
لغتنامه دهخدا
معتزل . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) یک سو و جداشونده و کناره گزیننده . (آنندراج ). یک سوشونده و گوشه گیرنده . (ناظم الاطباء). گوشه گیر. کناره گیر. کناره جوی . گوشه نشین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به اعتزال شود.
-
معتزل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mo'tazel عزلتگزین؛ کنارهگیر؛ گوشهنشین.