کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معتدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معتدی
/mo'tadi/
معنی
از حددرگذرنده؛ بیدادکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معتدی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) از حد درگذرنده ، بیداد کننده .
-
معتدی
لغتنامه دهخدا
معتدی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) ستمگر. (ناظم الاطباء). ستمکار. ظالم . بیدادگر. متجاوز از حق . ج ، معتدین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ولاتعتدوا ان اﷲ لایحب المعتدین . (قرآن 190/2). کذالک نطبع علی قلوب المعتدین . (قرآن 74/10).
-
معتدی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mo'tadi از حددرگذرنده؛ بیدادکننده.
-
واژههای مشابه
-
معتدي
دیکشنری عربی به فارسی
متجاوز , مهاجم , حمله کننده , پرخاشگر
-
جستوجو در متن
-
پرخاشگر
دیکشنری فارسی به عربی
عدواني , معتدي
-
حمله کننده
دیکشنری فارسی به عربی
محتل , معتدي , مهاجم
-
مهاجم
دیکشنری فارسی به عربی
عدواني , محتل , معتدي , هجوم
-
متجاوز
دیکشنری فارسی به عربی
جانح , عدواني , متجاوز , معتدي , هجوم
-
معتد
لغتنامه دهخدا
معتد. [ م ُ ت َ / م ُ ت َ دِن ْ ] (ع ص ) به معنی از حد درگذرنده و سخت ستمکار در اصل معتدی بوده «یا» در حالت جری و رفعی ساقط شد. (غیاث ) (آنندراج ). از حد درگذشته و سخت ستمکار. (ناظم الاطباء) : و ما یکذب به الاکل معتد اثیم . (قرآن 12/83). مناع للخیر م...
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . (حرف ) نشانه ٔ حرف سی و دوم یعنی آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای ابجدی است . در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند. نام آن «یا»، «یاء»، «ی » و «یی » است و در خط به صورتهای زیر نوشته و با اصطلاحات «ی تنها» چ...