کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معایب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معایب
/ma'āyeb/
معنی
عیبها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدیها، زشتیها، عیبها ≠ محاسن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معایب
واژگان مترادف و متضاد
بدیها، زشتیها، عیبها ≠ محاسن
-
معایب
فرهنگ فارسی معین
(مَ یِ) [ ع . ] (اِ.) عیب ها، بدی ها.
-
معایب
لغتنامه دهخدا
معایب . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ مَعاب و مَعابَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (محیطالمحیط). عیبها و آهوها و بدیها و کاری بد وناشایسته . (ناظم الاطباء). عیوب : پس چون ضعیفی افتد میان دو قوی توان دانست که حال چون باشد وآنجا معایب و مثالب ظاهر گردد و مح...
-
معایب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ معاب و مَعابَة] ma'āyeb عیبها.
-
جستوجو در متن
-
labdacismus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا و معایب
-
هجو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hajv بدگویی کردن؛ برشمردن معایب کسی.
-
فواید
واژگان مترادف و متضاد
۱. مزایا ۲. منافع ۳. محاسن ≠ معایب
-
demerits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معایب، سرزنش، عدم لیاقت، نا شایستگی، ناسزاواری
-
disadvantages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معایب، ضرر، اشکال، زیان، وضع نامساعد، بی فایدگی
-
slow order
دستور تقلیل سرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستور کم کردن سرعت در بخشی از خط آهن به دلیل معایب خط یا بستر آن
-
معیبات
لغتنامه دهخدا
معیبات . [ م َ ] (ع اِ)عیبها و معایب . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
راست و ریس
لغتنامه دهخدا
راست و ریس . [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ). راست و ریست . در تداول عامه ، موانع. معایب . (یادداشت مؤلف ): راست و ریستش را در کردن ، رفع موانع و معایب چیزی .متناسب یا هموار کردن .
-
مشائن
لغتنامه دهخدا
مشائن . [ م َ ءِ ] (ع اِ) (از «ش ی ن ») عیبها. ج ِمشان . (از منتهی الارب ). معایب . عیبها. چیزهای قبیح .(از ناظم الاطباء). مشاین . معایب . (اقرب الموارد).
-
detail fracture
شکست جزئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] شکست تاج ریل در نتیجۀ معایب سطحی ناشی از پوسته شدن و ترک سطحی تاج و جوش سیم اتصال