کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاوضه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معاوضه کردن
مترادف و متضاد
تعویض کردن، عوض کردن، تاخت زدن، تبدیل کردن
دیکشنری
commute, exchange, interchange, trade
-
جستوجوی دقیق
-
معاوضه کردن
واژگان مترادف و متضاد
تعویض کردن، عوض کردن، تاخت زدن، تبدیل کردن
-
معاوضه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تغيير
-
واژههای مشابه
-
معاوضة
لغتنامه دهخدا
معاوضة. [ م ُ وَ ض َ ] (ع مص ) عوض دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معاوضه شود.
-
قابل معاوضه
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتبادل
-
مبادله و معاوضه
فرهنگ گنجواژه
تبادل.
-
جستوجو در متن
-
تاخت زدن
واژگان مترادف و متضاد
عوض کردن، معاوضه کردن ≠ معامله کردن، خریدن، فروختن، مبادله کردن
-
دگیش
واژهنامه آزاد
عوض کردن. معاوضه .
-
تعویض کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدل کردن، عوض کردن، معاوضه کردن ۲. جایگزین کردن ۳. جانشین کردن
-
تبادل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabādol با هم عوض کردن؛ بدل کردن؛ معاوضه کردن؛ عوضوبدل گرفتن از هم.
-
تبدیل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تغییردادن، دگرگون ساختن، دگرسان کردن ۲. تعویض کردن، معاوضه کردن (ارز، پول)
-
barters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارت، داد و ستد کالا، تهاتر، معاوضه، تهاتر کردن، پایاپای معامله کردن
-
تبادل
دیکشنری عربی به فارسی
معاوضه , ردو بدل کننده , باهم عوض کردن , مبادله کردن , تبادل کردن , تغيير دادن , متناوب ساختن , عوض کردن , بيرون کردن , جانشين کردن , اخراج کردن
-
تبادل
لغتنامه دهخدا
تبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).