کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معانقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معانقه
/mo'āneqe/
معنی
دست در گردن یکدیگر انداختن؛ همدیگر را در آغوش کشیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دستدرگردن یکدگرافکندن، یکدیگر را در آغوش گرفتن، یکدیگررادر آغوش کشیدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معانقه
واژگان مترادف و متضاد
دستدرگردن یکدگرافکندن، یکدیگر را در آغوش گرفتن، یکدیگررادر آغوش کشیدن
-
معانقه
لغتنامه دهخدا
معانقه . [ م ُ ن َ ق َ / ن ِ ق ِ ] (از ع ، اِمص ) با هم گردن مقارن ساختن و با هم بغل گیر شدن . (غیاث ). روبوسی یکدیگر و بغل گیری همدیگر را. (ناظم الاطباء). دست به گردن یکدیگر درآوردن . دست به گردن شدن . یکدیگر را در کنارگرفتن . یکدیگر را بغل کردن . (...
-
معانقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معانَقَة] [قدیمی] mo'āneqe دست در گردن یکدیگر انداختن؛ همدیگر را در آغوش کشیدن.
-
واژههای مشابه
-
معانقة
لغتنامه دهخدا
معانقة. [ م ُ ن َ ق َ ] (ع مص ) عِناق . دست به گردن یکدیگر کردن . (المصادر زوزنی ). دست به گردن همدیگر افگندن به محبت و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).دست به گردن کسی کردن و با او هم آغوش شدن و به خود چسباندن و آن خاص محبت است . ...
-
جستوجو در متن
-
بوس و لوس
فرهنگ گنجواژه
عشق بازی، معانقه،بوس و لیس.
-
بوسیدن
واژگان مترادف و متضاد
بوس کردن، بوسهزدن، بوسه کردن، تقبیل، ماچ کردن، معانقه
-
عناق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enāq دست در گردن یکدیگر زدن؛ یکدیگر را در آغوش گرفتن؛ معانقه.
-
مصافحه
واژگان مترادف و متضاد
۱. روبوسی، معانقه ۲. دست دادن، دست یکدیگررا فشردن
-
هم آغوشی
لغتنامه دهخدا
هم آغوشی . [ هََ ] (حامص مرکب ) همخوابی .هم آغوش شدن . اعتناق . معانقه . (یادداشتهای مؤلف ).
-
معانقت
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ قَ) [ ع . معانقة ] (مص ل .) دست در گردن یکدیگر انداختن .
-
انگوشیدن
لغتنامه دهخدا
انگوشیدن . [ اَ دَ] (مص ) در آغوش کشیدن و معانقه نمودن . (آنندراج ).
-
معانق
لغتنامه دهخدا
معانق . [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) آن که دست در گردن دیگری در می آورد از روی محبت و دوستی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معانقة شود.
-
معانقت
لغتنامه دهخدا
معانقت . [ م ُ ن َ / ن ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) یکدیگر را در آغوش گرفتن . دست به گردن هم کردن . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به معانقة و ماده ٔ بعد شود.