کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معامسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معامسة
لغتنامه دهخدا
معامسة. [ م ُ م َ س َ ] (ع مص ) پوشیدن چیزی را و مغالطه نمودن و آشکار ناکردن از دشمنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پوشیده داشتن و آشکار نکردن دشمنی با کسی . (از اقرب الموارد). || با کسی راز گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم ...
-
معامسة
لغتنامه دهخدا
معامسة. [ م ُ م ِ س َ ] (ع ص ) امراءة معامسة؛ زن که در ایام جوانی خود را پوشیده دارد و هتک عزت نکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زنی که در ایام جوانی خود را پوشیده دارد. و هتک عزت و شرف خود نکند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
پوشیدن
لغتنامه دهخدا
پوشیدن . [ دَ ] (مص ) در بر کردن . بتن کردن . در تن کردن . پوشیدن جامه ای را. ملبس شدن . در پوشیدن . بر تن کردن . بر تن راست کردن . لبس . تلبس . مکتسی شدن . اکتساء. (منتهی الارب ). رخت پوشیدن . لتب . (تاج المصادر بیهقی ). التتاب . (منتهی الارب ) : آن...