کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معالجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معالجه
/mo'āleje/
معنی
علاج کردن؛ درمان کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تداوی، درمان، شفا، معالجت، علاج، مداوا
۲. درمان کردن، مداوا کردن، علاج کردن
فعل
بن گذشته: معالجه کرد
بن حال: معالجه کن
دیکشنری
cure, therapy, treatment
-
جستوجوی دقیق
-
معالجه
واژگان مترادف و متضاد
۱. تداوی، درمان، شفا، معالجت، علاج، مداوا ۲. درمان کردن، مداوا کردن، علاج کردن
-
cure 2
معالجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] هریک از روشهای درمانی، اعم از دارویی و غیردارویی
-
معالجه
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ جَ یا جِ) [ ع . معالجة ] (مص م .) درمان کردن ، علاج کردن .
-
معالجه
لغتنامه دهخدا
معالجه . [ م ُ ل َ ج َ / ل ِ ج ِ ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، مداوا و علاج و چاره ٔ درد. (ناظم الاطباء).درمان کردن . دارو کردن . علاج کردن . شفا بخشیدن خواستن با دوا و جز آن بیماری را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و هر کجا بیماری نشان یافتم ......
-
معالجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معالَجَة] mo'āleje علاج کردن؛ درمان کردن.
-
معالجه
دیکشنری فارسی به عربی
علاج , معالجة
-
واژههای مشابه
-
معالجة
لغتنامه دهخدا
معالجة. [ م ُ ل َ ج َ ] (ع مص ) مروسیدن به بیمار و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مداوا کردن . (از اقرب الموارد). درمان کردن . مداوا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معالجت و معالجه شود. || مزاولت چیزی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از...
-
معالجة
دیکشنری عربی به فارسی
رفتار , معامله , معالجه , طرز عمل , درمان
-
معالجه شدن
واژگان مترادف و متضاد
شفایافتن، درمان شدن، علاج شدن، بهبود یافتن، مداوا شدن
-
معالجه کردن
واژگان مترادف و متضاد
علاج کردن، درمان کردن، مداوا کردن، شفا دادن
-
معالجه غلط
دیکشنری فارسی به عربی
سوء التصرف
-
معالجه امراض دست وپا
دیکشنری فارسی به عربی
عناية بالاقدام
-
معالجه و دوا و درمان
فرهنگ گنجواژه
درمان.