کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاعاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاعاة
لغتنامه دهخدا
معاعاة. [ م ُ ] (ع مص ) زجر کردن گوسپند را به کلمه ٔ «عا» و جز آن . (منتهی الارب ). خواندن گوسپند را. (ناظم الاطباء). و رجوع به معاواة شود.
-
جستوجو در متن
-
عوعاة
لغتنامه دهخدا
عوعاة. [ ع َ ] (ع مص ) زجر کردن گوسپند را به کلمه ٔ «عا» و نحو آن . (از منتهی الارب ). راندن گوسپندان و زجر کردن آنها به کلمه ٔ «عا». (از ناظم الاطباء). «عا» گفتن . (از اقرب الموارد). معاعاة. رجوع به معاعاة شود. || (اِ) غوغاء. (اقرب الموارد). عوعاء. ...