کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاریج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاریج
لغتنامه دهخدا
معاریج . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ معراج . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ معراج به معنی نردبان . (آنندراج ). و رجوع به معراج شود.
-
جستوجو در متن
-
معراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] me'rāj ۱. [جمع: معارج و معاریج] عروج؛ بالا رفتن.۲. (تصوف) پیوستن روح به عالم غیب و مجردات.۳. (اسم) [جمع: معارج و معاریج] [قدیمی] نردبان؛ پلکان.
-
معراج
لغتنامه دهخدا
معراج . [ م ِ ] (ع اِ) نردبان . مَصعَد. مَعرَج . مِعرَج . ج ، معاریج . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آلت عروج و آن نردبان است . (غیاث ) (آنندراج ). نردبان و جای بالا رفتن و بلند گردیدن . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) عروج و صعود بر آسمانها که ویژه ٔ ...