کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معاذ
/ma'āz/
معنی
پناهگاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پناه، پناهگاه، ملاذ
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاذ
واژگان مترادف و متضاد
پناه، پناهگاه، ملاذ
-
معاذ
فرهنگ نامها
(تلفظ: maeāz) (عربی) (در قدیم) پناهگاه .
-
معاذ
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پناه بردن . 2 - (اِ.) پناهگاه ، مأمن .
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م َ ] (ع مص ) پناه بردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- معاذاﷲ ؛ کلمه ٔ انکار یعنی پناه می برم به خدا و این کلمه را در انکار شدید گویند مانند کلمه ٔ برکست و یا برگست و ژگس . (ناظم الاطباء). معاذ مصدر ...
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م ُ ] (اِخ ) ابن صرم خزاعی ، فارس خزاعة و از شعرای جاهلیت بود. وی اول کسی است که گفت : «زر غباً تزدد حباً». (از اعلام زرکلی چ 2 جزء 8 ص 167).
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م ُ ] (اِخ ) ابن عفراء صحابی است . (از منتهی الارب ).از بیعت کنندگان عقبه ٔ اولی است . نام پدر وی حارث بن رفاعة و نام مادرش عفراءبنت عبیدبن ثعلبة است . ابوجهل به دست معاذ و برادرش معوذ در سال دوم هجرت به قتل رسید و پیغمبر شمشیر وزره ابوجهل را...
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م ُ ] (اِخ ) ابن عمروبن الجموح بن زید (وفات در حدود 25 هَ . ق .) از صحابه ٔ دلیر بود در عقبه و بدر شرکت داشت و در جنگ بدر ساق پای ابوجهل را قطع کرد و دست خود او نیز به وسیله ٔ عکرمةبن ابی جهل بریده شد اما او تا آخر روز همچنان به جنگ ادامه داد...
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م ُ ] (اِخ ) ابن مسلم هراء نحوی مکنی به ابومسلم (متوفی به سال 187 هَ . ق .) ادیب معمری از اهل کوفه بوده است . وی تألیفاتی در نحو داشته که از میان رفته است . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1050). و رجوع به وفیات الاعیان ج 2 ص 218 و فهرست ابن الندیم شو...
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م ُ ] (اِخ )ابن جبل بن عمروبن اوس انصاری خزرجی مکنی به ابوعبدالرحمن (20 قبل از هجرت - 18 هَ . ق .) از صحابه ٔ جلیل القدر و عالم به حلال و حرام بود و در جوانی اسلام آوردو در جنگهای بدر واحد و خندق حضور داشت و پیغمبر اورا پس از غزوه ٔ تبوک به ع...
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م ُ ] (اِخ )ابن معاذ. رجوع به ابوالمثنی معاذبن معاذ... شود.
-
معاذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ma'āz پناهگاه.
-
واژههای مشابه
-
معاذ رازی
لغتنامه دهخدا
معاذ رازی . [ م ُ ذِ ] (اِخ ) پدر یحیی بن معاذ رازی . و رجوع به یحیی بن معاذ رازی واعظ، مکنی به ابوزکریا شود.
-
معاذ مصری
لغتنامه دهخدا
معاذ مصری . [ م ُ ذِ م ِ ] (اِخ ) ابوجعفر از عارفان قرن سوم و استاد شیخ ابوالحسین سیروانی کهین است . (نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 83). و رجوع به همین مأخذ شود.
-
ام معاذ
لغتنامه دهخدا
ام معاذ. [ اُم ْ م ِ م ُ ] (اِخ ) کنیه ٔ چند تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 و 281 شود.