کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معادل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معادل
/mo'ādel/
معنی
۱. برابر؛ همارز؛ همتا.
۲. هموزن؛ همچند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اندازه، بهاندازه، برابر، کفو، مساوی، مقابل، همسنگ، همطراز، یکسان ≠ نابرابر
۲. هممعنی، مترادف ≠ متضاد
برابر فارسی
هم ارز، برابر
دیکشنری
substitute
-
جستوجوی دقیق
-
معادل
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندازه، بهاندازه، برابر، کفو، مساوی، مقابل، همسنگ، همطراز، یکسان ≠ نابرابر ۲. هممعنی، مترادف ≠ متضاد
-
معادل
فرهنگ واژههای سره
هم ارز، برابر
-
معادل
فرهنگ فارسی معین
(مُ دِ) [ ع . ] (اِفا.) برابر، هم وزن ، مساوی .
-
معادل
لغتنامه دهخدا
معادل . [ م ُ دِ ] (ع ص ) همسرو همتا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برابر و مساوی و یکسان . (ناظم الاطباء). هم چند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مانند و مشابه و مانند هم . (از ناظم الاطباء). || راست و درست . (ناظم الاطباء). || هم ار...
-
معادل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mo'ādel ۱. برابر؛ همارز؛ همتا.۲. هموزن؛ همچند.
-
معادل
دیکشنری فارسی به عربی
مکافي
-
واژههای مشابه
-
ply rating, PR
لایۀ معادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] معیار سنجش استحکام مَنجید و توان تحمل بار که با عدد، حرف یا نماد نشان داده میشود و الزاماً نشاندهندۀ تعداد لایههای رسندار (cord plies ) تایر نیست
-
population equivalent
معادل جمعیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] عدد تخمینی جمعیتی که آلودگی فاضلاب تولیدی آنها معادل آلودگی فاضلاب یک واحد صنعتی است
-
dextrose equivalent, DE
معادل دکستروز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] درصد آبکافت پیوندهای گلیکوزیدی در فراوردههای نشاستهدار براساس مقدار دکـسـتـروز، یـعنی D ـ گـلوکوز، در وزن مادۀ خشک اولیه
-
equivalent scale
مقیاس معادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نسبت فاصلۀ کوتاهی بر روی نقشه به فاصلۀ نظیر آن بر روی زمین
-
equivalent airspeed
سرعت معادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعت هواییای که خطای حاصل از تراکمپذیری در آن تصحیح شده است
-
equivalent impedance
رهبندی معادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی برابر با رهبندی یک سامانۀ الکتریکی
-
full-time equivalent
معادل تماموقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] مقدار زمان مورد نیاز برای ارائۀ خدمتی خاص براساس حجم کار و ساعتهای مقرر معادل ساعات کارکرد یک فرد تماموقت اختـ . مَت FTE
-
cocoa butter equivalent, CBE
معادل کرۀ کاکائو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] چربیهای گیاهی فاقد لوریکاسید با خواص فیزیکی و شیمیایی مشابه کرۀ کاکائو و قابل اختلاط به هر میزان، بدون ایجاد تغییر در خواصی که آن را شبیه کرۀ کاکائو میکند