کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاتبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معاتبه
/mo'ātebe/
معنی
۱. به یکدیگر عتاب کردن.
۲. به کسی خشم گرفتن و او را سرزنش کردن.
۳. درشتگویی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تشر، تندی، توپ، سرزنش، عتاب، ملامت، سرکوفت، نکوهش
۲. سرزنش کردن، عتاب کردن، خشم گرفتن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاتبه
واژگان مترادف و متضاد
۱. تشر، تندی، توپ، سرزنش، عتاب، ملامت، سرکوفت، نکوهش ۲. سرزنش کردن، عتاب کردن، خشم گرفتن
-
معاتبه
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بَ یا تِ بِ) [ ع . معاتبة ] (مص م .) سرزنش کردن ، پرخاش کردن .
-
معاتبه
لغتنامه دهخدا
معاتبه . [ م ُت َ ب َ / ت ِ ب ِ ] (از ع ، اِمص ) خشم گرفتن . عتاب کردن . ملامت کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معاتبة و معاتبت شود.
-
معاتبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معاتَبَة] [قدیمی] mo'ātebe ۱. به یکدیگر عتاب کردن.۲. به کسی خشم گرفتن و او را سرزنش کردن.۳. درشتگویی.
-
واژههای مشابه
-
معاتبة
لغتنامه دهخدا
معاتبة. [ م ُ ت َ ب َ ] (ع مص ) با کسی عتاب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خشم گرفتن و ملامت کردن یا خشم گرفتن همدیگر را. عتاب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). خشم گرفتن همدیگر را. (آنندراج ). عتاب . ملامت کردن . (از اقرب الموارد). و رجوع به عتاب و ...
-
جستوجو در متن
-
تشر
واژگان مترادف و متضاد
پرخاش، تندی، توپ، عتاب، معاتبه
-
نقمت
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرزنش، عتاب، معاتبه ۲. عذاب، عقوبت، کینهکشی
-
عتاب
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرخاش، سرزنش، شماتت، ملامت، نقمت ۲. خشم، خطاب، غضب، قهر، مخالفت، معاتبه ۳. ناز
-
پرخاش
واژگان مترادف و متضاد
۱. تشر، توپوتشر، درشتی، عتاب، معاتبه، واخواهی ۲. پیکار، جنگ، ستیزه، غزا، کارزار، محاربه، نبرد، نزاع ≠ نوازش
-
توپ
واژگان مترادف و متضاد
۱. گوی لاستیکی ۲. گلوله ۳. آتشبار، سلاح جنگی، جنگافزار سنگین ودور برد ۴. طاقه ۵. تشر، معاتبه
-
امض
لغتنامه دهخدا
امض . [ اَ م َ ] (ع مص ) باک نداشتن از معاتبه و بر عزیمت خویش ماندن . || بی باکانه بر زبان آوردن آنچه در دل است . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
سرزنش
واژگان مترادف و متضاد
بدگویی، بیغاره، پیغاره، تعنت، تقبیح، تشنیع، تقریع، سرکوفت، شماتت، شنعت، طعن، طعنه، عتاب، قدح، لوم، مخالفت، مذمت، معاتبت، معاتبه، ملام، ملامت، نکوهش ≠ تمجید، ستایش
-
تندی
واژگان مترادف و متضاد
۱. سختی، شدت ۲. پرخاش، تشدد، تغیر، حدت، خشونت، سورت، شدت، غضب، معاتبه ≠ رفق، شکیبایی، مدارا، ملایمت ۳. سرعت، شتاب ≠ کندی ۴. برندگی، تیزی ۵. جلادت ≠ بردباری