کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معابر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معابر
/ma'āber/
معنی
= مَعبر
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
گذرگاهها، شوارع، راهها، معبرها، گذرها
برابر فارسی
گذرگاه ها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معابر
واژگان مترادف و متضاد
گذرگاهها، شوارع، راهها، معبرها، گذرها
-
معابر
فرهنگ واژههای سره
گذرگاه ها
-
معابر
فرهنگ فارسی معین
(مَ بِ) [ ع . ] (اِ.) جِ معبر؛ راه ها، جاهای عبور.
-
معابر
لغتنامه دهخدا
معابر. [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) کسی را گویند که عمال و ولات بعد از آن که مساحان و حزاران مواضع پیموده و مساحت کرده باشند او را بفرستندتا بر این مواضع بگذرد و احتیاط کند و باز بیند که مساحان سهوی و میلی و محابایی نکرده اند. (تاریخ قم ص 108) : و به هر صد جری...
-
معابر
لغتنامه دهخدا
معابر. [م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مَعبَر. (ناظم الاطباء). گذرهای دریا که از آنجا مردم عبور کنند. (غیاث ) (آنندراج ). ورجوع به معبر شود. || راهها و معبرها و جایهای عبور. (ناظم الاطباء). گذرگاهها : لطف باری تعالی او را از مضائر آن معابر نگاه داشت . (ترجمه ٔ...
-
معابر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ معبر] ma'āber = مَعبر
-
جستوجو در متن
-
routing
مسیرگزینی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تعیین معابر و مسیرهایی که در یک گشت باید طی شود
-
flow 1
جریان 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حرکت وسایل نقلیه در سطح معابر
-
flush kerb
جدول همکف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] جدولی که در معابر بدون پیادهرو و در جایی که نیازی به مهار آبهای سطحی نیست به کار میرود
-
storm water drain
زهکش رگبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] مسیری برای جمعآوری آب از سطح معابر بهمنظور کاهش جریان سیلاب ناشی از رگبار
-
arterial class
ردۀ شریانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] در طبقهبندی معابر، ردهای با شاخصهای ویژه در طراحی و عملکرد و دارای سرعت جریان آزاد
-
official map
نقشۀ رسمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشهای که حریم معابر یا دیگر زمینهای شهری را در حال و آینده نشان میدهد و مراجع دولتی و قضایی آن را به رسمیت میشناسند
-
عبور و مرور
لغتنامه دهخدا
عبور و مرور. [ ع ُ رُ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آمد و شد: در برخی از معابر نویسند که عبور و مرور ممنوع است .
-
articulated bus
اتوبوس آکاردئونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوس طویلی که قسمت پسین آن با مفصلی به قسمت پیشین متصل میشود تا در عبور از معابر شهری از آزادی حرکت بیشتری برخوردار باشد