کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مظل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مضل
لغتنامه دهخدا
مضل . [ م ُ ض ِل ل ] (ع ص ) ضائع گرداننده . (آنندراج ). آن که سبب میشود یا روامیدارد گمراهی کسی را و اغواکننده و گمراه کننده و گم کننده . (ناظم الاطباء). بیراه کننده . گمراه کننده . گمره کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : قال هذا من عمل الشیطان ان...
-
مضل
لغتنامه دهخدا
مضل .[ م َ ض َل ل ] (ع اِ) زمینی که مردم در آنجا گمراه شوند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). آنجا که مردم در آن گمراه شوند. (از المنجد). رجوع به مضلة شود.
-
مضل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مضلّ] [قدیمی] mozel[l] ۱. گمراهکننده.۲. آنکه سبب گمراهی کسی شود.
-
مُّضِلٌّ
فرهنگ واژگان قرآن
گمراه كننده