کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مظفوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مظفوف
لغتنامه دهخدا
مظفوف . [ م َ ] (ع ص ) مردتهی دست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مضفوف . (اقرب الموارد). و رجوع به همین کلمه شود. || آبی که بر گرد آن ازدحام کرده باشند. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مذفوف
لغتنامه دهخدا
مذفوف . [ م َ ] (ع ص ) مهیا. آماده . حاضر. (ناظم الاطباء).
-
مزفوف
لغتنامه دهخدا
مزفوف . [ م َ ] (ع ص ) دلالت شده . || فرودآمده . (ناظم الاطباء).
-
مضفوف
لغتنامه دهخدا
مضفوف . [ م َ ] (ع ص ) آبی که بر آن ازدحام مردم باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط): لانسقی فی النزح المضفوف . (راحز، از محیطالمحیط). || آن که از کثرت سائلان تهی دست شده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا...
-
جستوجو در متن
-
تهیدست
لغتنامه دهخدا
تهیدست . [ ت َ / ت ِ / ت ُ دَ ] (ص مرکب ) همان تنگدست . (شرفنامه ٔ منیری ). کنایه از مفلس و نادار. (آنندراج ). فقیر و بی پول . (ناظم الاطباء). . مفلاک . فقیر. تهی کیسه . درویش . بی چیز. آنکه از نقود هیچ ندارد. بی بضاعت . مظفوف . (یادداشت بخط مرحوم ده...