کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مظفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آل مظفر
لغتنامه دهخدا
آل مظفر. [ ل ِ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) سلسله ای از فرمانروایان که از713 تا 795 هَ .ق . در فارس و کرمان و کردستان به استقلال فرمانروایی کرده اند. سرسلسله ٔ این دودمان امیرمبارزالدین محمدبن مظفر است (713-760)، پس از او شاه شجاع الدین بن امیرمبارزالدین (...
-
رئیس مظفر
لغتنامه دهخدا
رئیس مظفر. [ رَ م ُ ظَف ْف َ ] (اِخ ) مظفربن احمدبن قاسم ، مکنی به ابوالرضا ومعروف به مستوفی . حاکم گردکوه ، از پیروان حسن صباح بود. خواجه رشیدالدین فضل اﷲ گوید: رئیس مؤیدالدین مظفر... که خاندان او به اصفهان بود و در عهد سلطان ملکشاه آنجا صاحب خراج ...
-
قاضی مظفر
لغتنامه دهخدا
قاضی مظفر. [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) ابن قاسم ، مکنی به ابومنصور. برادر قاضی الخافقین محمدبن قاسم شهرزوری است . وی از ابواسحاق شیرازی فقه را فراگرفته و با کبرسن مدتی در سنجار قضاوت کرده و در آخر عمر نابینا شده است . سال وفاتش به دست نیامد لکن ولادتش ب...
-
مظفر اسفزاری
لغتنامه دهخدا
مظفر اسفزاری . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ اِ ف ِ ] (اِخ ) خواجه امام ... ازمنجمان بزرگ است و اوست که با عمر خیام و جماعتی دیگر از اعیان منجمین در سنه ٔ 467 به فرمان ملکشاه سلجوقی رصد معروف ملکشاهی را که رصد جلالی نیز گویند بستند. ابن الاثیر در حوادث سنه ٔ 46...
-
مظفر ایوبی
لغتنامه دهخدا
مظفر ایوبی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ اَی ْ یو ] (اِخ ) تقی الدین عمربن شاهنشاه بن ایوب ، امیر وصاحب حماة بود. وی پسر برادر صلاح الدین ایوبی است که مردی شجاع بود. مدتی والی ولایات و نایب مناب پدر در مصر شد. و سپس در سال 582 حماة را به او بخشیدند واو در آنج...
-
مظفر بزغشی
لغتنامه دهخدا
مظفر بزغشی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ ب ُ غ ُ ] (اِخ ) ابوالمظفر وزیر سامانیان . رجوع به بزغشی و تاریخ بیهق ص 109 شود.
-
مظفر پنجدهی
لغتنامه دهخدا
مظفر پنجدهی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ پ َ دِ ] (اِخ ) از شعرای آل سبکتگین و از اهالی مرو است . به گفته ٔ عوفی مردی فاضل بود و از بزرگی درازگوشی مطالبه می کند و می گوید:به هفت کشور تا مدح پنجده گویم چو باد گشتم اندرزمی زمی پیمای دو پای دارم چار دگر بباید ا...
-
مظفر حسین
لغتنامه دهخدا
مظفر حسین . [ م ُ ظَف ْ ف َ ح ُ س َ ] (اِخ ) شاعری از کاشان و از معاصران شاه عباس بوده از اوست :ای دل که به آزادی خود خرسندی غافل که اسیر خود به صد پیوندی چون مرغ قفس که با قفس گردانندعالم گشتی و همچنان دربندی .و نیز از اوست :خونم به جوش آمده تا خون ...
-
مظفر خوارزمی
لغتنامه دهخدا
مظفر خوارزمی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ خوا / خا رَ ] (اِخ ) نصیرالدین . خواندمیر نویسد: در فنون علوم عقلی و نقلی خصوصاً فقه شافعی بغایت متبحر بود و به دانستن سایر اقسام فضیلت و فن استیفاء و سیاقت مباهی و مفتخر... پیوسته به رعایت اهل فضل و کمال اقدام مینمو...
-
مظفر شاه
لغتنامه دهخدا
مظفر شاه . [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) نام دو تن ازسلاطین گجرات : 1 - مظفرشاه اول 799 هَ . ق . 2 - مظفرشاه ثانی 917 هَ . ق . (طبقات سلاطین لین پول ص 282).
-
مظفر غازی
لغتنامه دهخدا
مظفر غازی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ ] (اِخ ) سیمین پادشاه ایوبیان الجزیره است که از 628 تا 643 حکومت کرده است . (از طبقات سلاطین لین پول ص 68).
-
مظفر قومشی
لغتنامه دهخدا
مظفر قومشی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ م ِ ] (اِخ ) ازاکابر مشایخ و وفاتش در سنه ثلثمائه به زمان مقتدر است ، از سخنان اوست : صوم بر سه قسم است . صوم روح و صوم عقل و صوم هوا و صوم نفس از حرام . هر سالک را که این صومها باشد سالک باشد هر که ادب از پیر نیاموخته...
-
مظفر کرمانی
لغتنامه دهخدا
مظفر کرمانی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ ک ِ] (اِخ ) میرزامحمد تقی پسر میرزا کاظم طبیب بود و در علوم عقلی و نقلی مرتبه ٔ عالی یافته به صحبت مشایخ عهد رغبت نموده و به مواظبت ذکر و فکر و تخلیه و تجلیه و تزکیه و تصفیه به مقامات بلند رسید. در نظم و نثر تحقیقات ک...
-
مظفر هروی
لغتنامه دهخدا
مظفر هروی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ هَِ رَ ] (اِخ ) از شعرای معاصر سلمان ساوجی و متوفی به سال 728 هَ . ق . است . هدایت آرد: از معاصرین ملک معزالدین کرت و از ارباب سلوک و تجرید بوده در زمان خود به شاعری شهرت تمام کرده و از اشعارش جزاین تغزل ندیده ام که به ...
-
بدرالدین مظفر
لغتنامه دهخدا
بدرالدین مظفر. [ ب َ رُدْ دی ن ِ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) ابن القاضی بعلبکی دمشقی . از مشاهیر اطبای قرن هفتم هجری بود و در فنون دیگر نیز دست داشت . وفاتش بعد از نیمه ٔ دوم قرن هفتم است . کتابهایی در طب دارد. و رجوع به عیون الانباء فی طبقات الاطباء و قا...