کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جبیر
لغتنامه دهخدا
جبیر. [ ج ُ ب َ ] (اِخ ) ابن نوفل . ابن حبان گوید گویند او را با پیغمبر صحبتی بوده است و مطین و باوردی وابن مندة او را از اصحاب دانسته اند و روایتی از او نقل کرده اند. رجوع به الاصابة فی تمییزالصحابة شود.
-
ثعلبة
لغتنامه دهخدا
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن قیظی بن صخربن سلمه ٔ انصاری . صحابی است . مطین و طیرانی ، و جز آنان ، او را در زمره ٔ اصحاب بدر و صفین گفته اند. (کتاب الاصابه ج 2091).
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) محمدبن اسحاق . از روات بود. وی از معاذبن مثنی روایت کرد و محمدبن عبداﷲ حضرمی مطین از او روایت داشت . (از تاریخ جرجان تألیف ابوالقاسم سهمی ص 330).
-
جبیر
لغتنامه دهخدا
جبیر. [ ج ُ ب َ ] (اِخ ) ابن الحباب بن المنذر الانصاری . ابن حبان گوید: گویند او را صحبتی است و اسناد وی مورد تردید است . ابن مطین او را صحابی دانسته و گوید از صحابه است که در جنگ صفین با علی (ع ) بوده است . (از الاصابة فی تمییز الصحابة). و رجوع به ق...
-
گلزار
لغتنامه دهخدا
گلزار. [ گ ِ ] (اِ مرکب ) جای بسیار گل . گلناک . رَزغة. (منتهی الارب ). مطین . (مهذب الاسماء) (دهار) : همچنان کز نم هوا به بهارشوره گلزار و باغ گلزار است . ناصرخسرو.چه بودت گرنه دیوت راه گم کردکه بی موزه درون رفتی به گلزار. ناصرخسرو.و گفت به صحرا شدم...
-
جبلة
لغتنامه دهخدا
جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ثعلبة الانصاری الخزرجی البیاضی . مطین به اسناد خودش از عبیداﷲبن رافع ذکر میکند که وی از اهل بدر است و در جنگ صفین با علی (ع ) بود. طبرانی و ابونعیم و دیگران نیز او را آورده اند و ابن حبان گوید: وی از طایفه ٔ بنی بیاضه...
-
جبلة
لغتنامه دهخدا
جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن عمروبن ثعلبةبن اسیرة انصاری . وی برادر ابومسعود بدری است . طبرانی از طریق مطین از عبیداﷲبن رافع نقل میکند که جبله از صحابه ای بود که در جنگ صفین با علی (ع ) حضور داشتند. ابن السکن و نجاری و ابن منده از او یاد کرده اند...
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج .[ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن عبداﷲ نصری . عیسی در تاریخ حمص آرد که : پیغمبر را دریافت . ابن ابی حاتم گوید: از ابوزرعة از احوال حجاج نصری سؤال شد وی را نشناخت . و در جای دیگر گوید: از پدرم شنیدم که او تابعی است .ابن ابی حاتم در ترجمه ٔ سفیان بن محب...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن حواری الحبشی . ابن ابی خثیمه و بغوی و مطین گویند که اسماعیل بن ابراهیم الترجمانی بما خبرداد و گفت اسحاق بن حارث برای ما حدیث کرد و گفت خالدبن الحواری را مردی حبشی یافتم واز اصحاب پیغمبر بود. وی با زوجه اش نزدیکی کرد و مرگ او ...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن بدل السعدی ، و نام او را حارث بن سلیمان ، و یا سلیم بن بدل ، و بقولی عبداﷲبن الحارث بن بدل گفته اند. گروهی چون بغوی و مطین و باوردی و ابن شاهین او را در زمره ٔ صحابه آورده اند و از طریق معاذبن معاذ، و او بنقل از محمدبن عبداﷲ ...