کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطیع شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مطیع شدن
مترادف و متضاد
منقاد گشتن، سربهراه شدن، ، فرمانبردار شدن، تابع شدن، تسلیم شدن ≠ سرکش شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطیع شدن
واژگان مترادف و متضاد
منقاد گشتن، سربهراه شدن، ، فرمانبردار شدن، تابع شدن، تسلیم شدن ≠ سرکش شدن
-
مطیع شدن
دیکشنری فارسی به عربی
قوس
-
واژههای مشابه
-
مطيع
دیکشنری عربی به فارسی
تابع , رام شدني , قابل جوابگويي , متمايل , فرمانبردار , مطيع , حرف شنو , رام
-
مطیع کردن
واژگان مترادف و متضاد
فرمانبردار کردن، منقاد کردن
-
ینگجه مطیع
لغتنامه دهخدا
ینگجه مطیع. [ ی ِ گ ِ ج َ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلوی بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 24هزارگزی شمال خاوری ارومیه ، با 221 تن سکنه . آب آن از نازلوچای و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
مطیع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخضع , خفض , لجام
-
مُطیع و مُطاع
فرهنگ گنجواژه
فرمانبر.
-
مطیع و منقاد
فرهنگ گنجواژه
فرمانبردار.
-
جستوجو در متن
-
سرسپردن
واژگان مترادف و متضاد
مطیع شدن، منقاد شدن، متابعت کردن، تسلیم شدن، فرمانبردار شدن، مطیع گشتن
-
منقاد شدن
واژگان مترادف و متضاد
تسلیمشدن، فرمانبردار شدن، مطیع شدن ≠ سرکششدن، نافرمان شدن
-
سربهراه شدن
واژگان مترادف و متضاد
سر بهزیر شدن، مطیع شدن، رام شدن، فرمانبردارشدن، حرفشنو شدن ≠ نافرمان شدن
-
obeyed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطیع، اطاعت کردن، تسلیم شدن، مطیع شدن، سرسپردن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن، تمکین کردن
-
مسخر شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تسخیر شدن، به تصرف درآمدن ۲. فرمانبردارشدن، مطیع شدن، رام شدن