کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطوف
لغتنامه دهخدا
مطوف . [ م ُ طَوْ وَ ] (ع ص ) دور و بعید. (ناظم الاطباء).
-
مطوف
لغتنامه دهخدا
مطوف . [ م ُ طَوْ وِ ] (ع ص ) طواف دهنده . آنکه حاجیان را طواف دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کسی که حاجیان را با خود به مسجدالحرام می برد و به آنان تعلیم میدهد که خانه ٔ کعبه را چگونه طواف کنند و نیز دیگر اعمال حج را به آنان می آموزد.
-
جستوجو در متن
-
درکشیده
لغتنامه دهخدا
درکشیده . [ دَ ک َ /ک ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کشیده . || برآورده . کشیده . ساخته : سطح محوط؛ بامی دیوار درکشیده . (دهار). || برشته درآمده . برشته کشیده : مسمط؛ مروارید به رشته درکشیده . (دهار). || گسترده . پهن کرده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : خاک افزو...