کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطور
لغتنامه دهخدا
مطور. [ م ُ ] (ع مص ) شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). بشتافتن و تیز رفتن . || در روی زمین شدن . (زوزنی ). شدن در زمین و رفتن . || پر کردن مشک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نیکی رسانیدن . (منتهی الارب ) (ازآنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
متور
واژهنامه آزاد
باهوش و قدرتمند
-
جستوجو در متن
-
مطوری
واژهنامه آزاد
مطور به معنی نیکی رساننده است؛ در بین اعراب، به دلیل جمعیت بالای این طایفه، کلمه مطر (که مطوری از آن می آید)، به معنی باران است. هر عضو از افراد این طایفه به قطره ای از باران تشبیه شده است.
-
رفتن
لغتنامه دهخدا
رفتن . [ رَ ت َ ] (مص ) حرکت کردن . خود را حرکت دادن . (ناظم الاطباء). روان شدن از محلی به محل دیگر. (ازناظم الاطباء). خود را منتقل کردن از جایی به جایی . نقل کردن از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر. راه رفتن . مشی . (یادداشت مؤلف ). مشی . (دهار) (ترجمان الق...