کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطموع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مطموع
/matmu'/
معنی
۱. طمعشده؛ مورد آز و طمع.
۲. آزمند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطموع
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) طمع شده ، مورد طمع و آرزو.
-
مطموع
لغتنامه دهخدا
مطموع . [ م َ ] (ع ص ) طمع کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). با آز و با رشک و حریص و آزمند. (ناظم الاطباء) : و در دکان فلان طباخ خاتم خود را رهن مقداری طعام کردیم ، مطموع آنکه به ارسال آن حکم فرمایند. (از نامه ٔ ملک ظاهر بندقدار به ابقاخان از حبیب السیر...
-
مطموع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] matmu' ۱. طمعشده؛ مورد آز و طمع.۲. آزمند.
-
جستوجو در متن
-
اعسام
لغتنامه دهخدا
اعسام . [ اِ ] (ع مص ) خشک گردانیدن دست و پا را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خشک کردن دست . (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). || اشک ریختن . چشم فروخوابیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سرشک ریختن و گویند: چشم فروبستن . (از...
-
پروانه
لغتنامه دهخدا
پروانه . [ پ َرْ ن َ / ن ِ ] (اِخ )معین الدین کاشانی ملقب به پروانه یکی از عمال دولت مغول . آنگاه که غیاث الدین کیخسروبن کیقباد پادشاه سلجوقی (آسیای صغیر) مغلوب مغول شد هولاکو معین الدین پروانه ٔ کاشی را برای تمشیت آن سامان و اصلاح امور پسران غیاث ال...