کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطلق گرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطلق گرایی
دیکشنری فارسی به عربی
حکم مطلق
-
واژههای مشابه
-
vegan, strict vegetarian, pure vegetarian
گیاهخوار مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] گیاهخواری که بههیچوجه غذاهای با منشأ حیوانی مصرف نمیکند
-
مترادف مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← هممعنای مطلق
-
absolute softness
نرمی مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] وارون سختی مطلق، به این معنا که پتانسیل شیمیایی الکترونی یک سامانۀ شیمیایی گرایش به ایجاد تغییر در تعداد الکترونها دارد
-
absolute inequality
نابرابری مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک نابرابری که به ازای همۀ مقادیر متغیرها درست باشد یا هیچ متغیری نداشته باشد متـ . نابرابری غیرشرطی unconditional inequality
-
absolute poverty
فقر مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] وضعیتی که در آن فرد از منابع ضروری برای ادامۀ زندگی بهکلی محروم است
-
absolute film
فیلم مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی فیلم انتزاعی که مانند سینمای ناب از جنبههای بازنمودی خالی است و بیشتر بر شکل و ضربآهنگ و موسیقی استوار است
-
dead locking
قفل مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قفلی در سامانۀ علائم که عملکرد آن به هیچ علامت یا شرایط دیگری مشروط نیست
-
absolute altitude
فرازای مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرازای یک سیاره یا قمر از زمین
-
فراوانی مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] ← بسامد مطلق
-
absolute gravity
گرانی مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] رُبایش گرانشی واقعی روی سطح زمین یا هر سیارۀ دیگر
-
عدم مطلق
لغتنامه دهخدا
عدم مطلق . [ ع َ دَ م ِ م ُ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عدم مطلق مقابل عدم ملکه است که شأنیت وجود دارد. (از شفا ج 2 ص 527).
-
واجب مطلق
لغتنامه دهخدا
واجب مطلق . [ ج ِ ب ِ م ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واجب به اعتبار مقدمه ٔ وجودش دو قسم است : واجب مطلق و واجب مقید. واجب مطلق آن است که وجوب آن تنها بر مقدمه ٔ وجودش متوقف نباشد. واجب مطلق را به آنچه در هر وقتی و در هر حالی واجب است تفسیر کرده ا...
-
absolute orientation
توجیه مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] مقیاسگذاری و تراز کردن و توجیه یک یا چند مدل برجسته متناسب با نقاط واپایش زمینی