کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مطب
/matab[b]/
معنی
جای طبابت کردن؛ درمانگاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کلینیک، محکمه، دفترپزشک
برابر فارسی
دفتر پزشک
دیکشنری
office
-
جستوجوی دقیق
-
مطب
واژگان مترادف و متضاد
کلینیک، محکمه، دفترپزشک
-
مطب
فرهنگ واژههای سره
دفتر پزشک
-
مطب
فرهنگ فارسی معین
(مَ طَ بّ) [ ع . ] (اِ.) درمانگاه ، جای طبابت .
-
مطب
لغتنامه دهخدا
مطب . [ م َ طَ ] (ع اِ) جائی که طبیب در آن نشیند و معالجه ٔ مریضان نماید. (از غیاث ) (از آنندراج ). آنجا که طبیب نشیند آماده ٔ طبابت بیماران را. محکمه . درمانگاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران «پزشک خانه » را بجای این کلمه برگزیده است...
-
مطب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مطبّ] matab[b] جای طبابت کردن؛ درمانگاه.
-
مطب
دیکشنری فارسی به عربی
عيادة
-
واژههای همآوا
-
متب
لغتنامه دهخدا
متب . [ م ُ ت ِب ب ] (ع ص ) (از «ت ب ب ») سست و ضعیف گرداننده . (آنندراج ). هر آنچه ضعیف و ناتوان و زبون باشد. (ناظم الاطباء). اتب اﷲ قوته ؛ سست و ضعیف گرداند او را خدای . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
محکمه
لهجه و گویش تهرانی
مطب
-
کلینیک
واژهنامه آزاد
مطب
-
policlinic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس، داروخانه، درمانکده، مطب
-
عيادة
دیکشنری عربی به فارسی
درمانگاه , بالين , مطب , بيمارستان
-
clinic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمانگاه، مطب، بیمارستان
-
clinics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلینیک ها، درمانگاه، مطب، بیمارستان