کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطابقت داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مطابقت داشتن
مترادف و متضاد
۱. تطبیق دادن، مقایسه کردن
۲. برابر بودن، یکسان بودن
۳. تطابق داشتن
دیکشنری
agree, conform, correspond
-
جستوجوی دقیق
-
مطابقت داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تطبیق دادن، مقایسه کردن ۲. برابر بودن، یکسان بودن ۳. تطابق داشتن
-
واژههای مشابه
-
مطابقت پیداکرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِتَّسَقَ
-
مطابقت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
وافق
-
مطابقت با قانون
دیکشنری فارسی به عربی
مشروعية
-
جستوجو در متن
-
correspond
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطابقت، مطابق بودن، برابر بودن، بهم مربوط بودن، مانند یا مشابه بودن، مکاتبه کردن، رابطه داشتن
-
برابری کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ)(مص ل .) 1 - مطابقت داشتن . 2 - مقابله کردن .
-
سازگار شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سازوارشدن، موافق شدن ≠ ناسازگار شدن ۲. همآهنگ شدن، مطابقت داشتن ≠ ناهمآهنگشدن
-
corresponded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطابقت داشت، مطابق بودن، برابر بودن، بهم مربوط بودن، مانند یا مشابه بودن، مکاتبه کردن، رابطه داشتن
-
مطابقه
لغتنامه دهخدا
مطابقه . [ م ُ ب َ ق َ / ب ِ ق ِ ] (از ع ، اِمص ) مطابقة. مطابقت . با کردن و نمودن و داشتن و جز اینها صرف شود. و رجوع به مطابقة و مطابقت شود.
-
راست آمدن
لغتنامه دهخدا
راست آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) سازگار آمدن . (آنندراج ). سازگاری یافتن . هماهنگی یافتن . مطابقت داشتن . عملی بر وفق صواب صورت گرفتن . برابری کردن . یکسانی داشتن : چگونه راست آید رهزنی راکه ریزد آبروی چون منی را. نظامی .عشق با نام و ننگ نایدراست ند...
-
بلاغت
لغتنامه دهخدا
بلاغت . [ ب َ غ َ ] (از ع ، اِ) بلاغة. چیره زبانی . (منتهی الارب ). فصاحت . (اقرب الموارد). شیواسخنی . زبان آوری . و رجوع به بلاغة شود. || در اصطلاح معانی بیان ، رسیدن به مرتبه ٔ منتهای کمال در ایراد کلام به رعایت مقتضای حال . (غیاث اللغات ) (آنندراج...
-
بد آمدن
لغتنامه دهخدا
بد آمدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) بد آمدن کسی را از کسی یا از چیزی ، نفرت و کراهت داشتن از او. مقابل خوش آمدن . (از یادداشت مؤلف ) : از این جور چیزها بدم می آید. (سایه روشن صادق هدایت ص 18).- امثال : مگر به خدا خدا بگویند بدش می آید . (امثال و حک...
-
جلالی
لغتنامه دهخدا
جلالی . [ ج َ ] (اِخ ) تاریخ ... تاریخ جلالی را ملکشاه سلجوقی بسال 471 هَ . ق . وقتی که اعتدال ربیعی در 19 فروردین ماه قدیم واقع بود تأسیس کرد واول سال را در اول حمل (روز اول بهار) قرار داد و بهمین جهت نوروز که تا آنوقت در سال شمسی سیار بود ثابت گرد...