کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطابقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مطابقت
/motābeqat/
معنی
۱. برابر کردن دو چیز با هم.
۲. برابر بودن.
۳. سازگار بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برابری، سازگاری، تطابق، مطابقه، موافقت، وفق
برابر فارسی
همپوشی، هم خوان
فعل
بن گذشته: مطابقت داد
بن حال: مطابقت ده
دیکشنری
accordance, correspondence
-
جستوجوی دقیق
-
مطابقت
واژگان مترادف و متضاد
برابری، سازگاری، تطابق، مطابقه، موافقت، وفق
-
مطابقت
فرهنگ واژههای سره
همپوشی، هم خوان
-
مطابقت
فرهنگ فارسی معین
(مُ بِ قَ) (مص ل .) نک مطابقه .
-
مطابقت
لغتنامه دهخدا
مطابقت . [ م ُ ب َ / ب ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) ، برابری با هم و مشابهت و مقابله و مناسبت و یکسانی و موافقت . || مواجهت ورویاروئی . (ناظم الاطباء). || موافقت و اتحاد و یگانگی : هرگاه که مطابقت دوستان و دشمنان بهم پیوست و اجماع بر عداوت او منعقد گشت الب...
-
مطابقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مطابَقة] motābeqat ۱. برابر کردن دو چیز با هم.۲. برابر بودن.۳. سازگار بودن.
-
مطابقت
دیکشنری فارسی به عربی
توافق , مراسلة , موافقة
-
واژههای مشابه
-
مطابقت داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تطبیق دادن، مقایسه کردن ۲. برابر بودن، یکسان بودن ۳. تطابق داشتن
-
مطابقت پیداکرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِتَّسَقَ
-
مطابقت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
وافق
-
مطابقت با قانون
دیکشنری فارسی به عربی
مشروعية
-
واژههای همآوا
-
مطابقة
لغتنامه دهخدا
مطابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع مص ) یکی را بر دیگری پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): طابق بین قمیصین ؛ پوشید یکی از آن دو پیراهن را بروی دیگری . (ناظم الاطباء). || موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). با کسی موا...
-
جستوجو در متن
-
matchableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطابقت