کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطا
لغتنامه دهخدا
مطا. [ م َ ] (ع اِمص ) یازیدگی . اسم است تمطی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِ) پشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاره ای از شاخ که بدان کشت یا شاخ پراکنده را با هم بندند. (منتهی الارب ) ...
-
واژههای همآوا
-
مت ء
لغتنامه دهخدا
مت ء. [ م َت ْءَ ] (ع مص ) به عصا زدن . (تاج المصادر). به چوبدستی زدن . (آنندراج ). مَتَاءَه ُبالعصا مَتْاءً؛ به چوب دستی زد او را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کشیدن رسن را و دراز نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
متع
لغتنامه دهخدا
متع. [ م َ ] (ع مص ) ربودن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ربودن و بردن چیزی را. (ناظم الاطباء). || برآمدن روز و دراز شدن آن پیش از زوال . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). روز دور برآمدن . (زوزنی ). به پایان رسیدن چاشت و...
-
متع
لغتنامه دهخدا
متع. [ م ِ ت َ / م ُ ت َ ] (ع اِ) ج ِ مِتعَه و مُتعَه . (ناظم الاطباء). رجوع به همین کلمات شود.
-
مطء
لغتنامه دهخدا
مطء. [ م َطْءْ ] (ع مص ) گائیدن زن را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
-
مطع
لغتنامه دهخدا
مطع. [ م َ ] (ع مص ) رفتن و گم شدن در زمین . || خوردن چیزی را به پیش دهان و دندان پیشین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
یازیدگی
لغتنامه دهخدا
یازیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی یازیده (صفت مفعولی از یازیدن ).درازشدگی . تمطی . سطواء. مطا. سخواء. (منتهی الارب ).
-
امطاء
لغتنامه دهخدا
امطاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مطیه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و ج ِ مَطو و مِطو. و مَطا. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). و رجوع به مطیه و مطو و مطاء شود.
-
مط
لغتنامه دهخدا
مط. [ م َطط ] (ع مص ) کشیدن و دراز کردن .(آنندراج ). کشیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مطه مطاً؛ کشید آن را و دراز کرد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مط الشی ٔ مطا؛ کشید آن چیز را و دراز کرد. (ناظم الاطباء). || منبسط کردن . (از دزی ج 2 ص 599...
-
پشت
لغتنامه دهخدا
پشت . [ پ ُ ] (اِ) قسمت خلفی تن از کمر به بالا. ظهر.اَزْر. قرا. قری . قَروان و قَرَوان . حاذ. مطا. قصب .سَراة. قَرقَر. قِرقری ّ. (منتهی الارب ) : پشت خوهل سر تویل و روی بر کردار قیر ساق چون سوهان و دندان بر مثال دستره . غواص (از لغت نامه ٔ اسدی ).بست...