کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضطرب نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضطرب نمودن
دیکشنری فارسی به عربی
إرْباک
-
واژههای مشابه
-
مضطرب شدن
واژگان مترادف و متضاد
آشفته شدن، پریشان گشتن، مشوش شدن، بیقرار گشتن، ناآرام شدن، بیتاب گشتن، دلواپس شدن، نگران شدن
-
مضطرب کردن
واژگان مترادف و متضاد
آشفته کردن، پریشان کردن، مشوش کردن، بیقرار کردن، آشفتهخاطر کردن، دلواپس کردن، بیتاب کردن، نگران کردن
-
مضطرب هستم
فرهنگ واژههای سره
پریشانم
-
حدیث مضطرب
لغتنامه دهخدا
حدیث مضطرب . [ ح َ ث ِ م ُ طَ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دوازده قسم حدیث ضعیف است . رجوع به حدیث شود.
-
چراغ مضطرب
لغتنامه دهخدا
چراغ مضطرب . [ چ َ / چ ِ غ ِ م ُ طَ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغ نیمه خاموش . چراغ لرزان . چراغی که شعله اش پائین و بالا میرود و مستعد خاموش شدن است : پنبه از داغ دل بیطاقت ما برمداراین چراغ مضطرب در زیر دامن خوشتر است .صائب (از آنندراج ).
-
مضطرب الحال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moztarebolhāl پریشانحال؛ سراسیمه.
-
مضطرب ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
ازعاج
-
مضطرب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اضطراب , انزعاج , جرس الانذار , ضيق
-
مضطرب کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أحرَجَ
-
مضطرب و پریشان
فرهنگ گنجواژه
ناراحت.
-
جستوجو در متن
-
نعل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کفش . 2 - قطعه آهنی که زیر سُم چهارپایان می زنند برای محافظت از آن . ؛ ~ در آتش نهادن (کن .) بی قرار کردن ، مضطرب نمودن .
-
ترهس
لغتنامه دهخدا
ترهس . [ ت َ رَهَْ هَُ ] (ع مص ) جنبیدن و حرکت نمودن و مضطرب شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تحرک و اضطراب .(المنجد). تمخض و تحرک و اضطراب . (اقرب الموارد).