کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضافرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضافرة
لغتنامه دهخدا
مضافرة. [ م ُ ف َ رَ ] (ع مص ) با کسی یار بودن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را یاری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مضافرت
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ رَ یا رِ) [ ع . مضافرة ] (مص م .) همدیگر را یاری کردن .
-
مضافرت
لغتنامه دهخدا
مضافرت . [ م ُ ف َ / ف ِ رَ ] (از ع ، اِمص ) همیاری و همکاری : تشفی و تلافی خلل جز به مظاهرت و مضافرت آن دولت ممکن نگردد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 67).
-
مضافرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مضافَِرة] [قدیمی] mozāferat یکدیگر را یاری کردن؛ یکدیگر را همراهی و یاری کردن.
-
جستوجو در متن
-
مضافرت
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ رَ یا رِ) [ ع . مضافرة ] (مص م .) همدیگر را یاری کردن .