کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضاضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضاضة
لغتنامه دهخدا
مضاضة. [ م َ ض َ ] (ع مص ) رنجیدن و سوختن از مصیبت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مَضَض و مضیض شود.
-
واژههای همآوا
-
مزازت
لغتنامه دهخدا
مزازت . [ م َ زَ ] (ع اِمص ) ترشی . (لغت نامه ٔ مقامات حریری ). ملسی . لب ترشی : یؤخذ العنب ...و فیه مزازة فیجعل فی الشمس ثلاثة أیام . (ابن البیطار در کلمه ٔ حِصرم ). || بسیاری و فراوانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مزازة. || (اِ) خوراکی که یک ...
-
مزازة
لغتنامه دهخدا
مزازة. [ م َ زَ ] (ع اِمص ، اِ) رجوع به مزازت شود.
-
مظاظة
لغتنامه دهخدا
مظاظة. [ م َ ظَ ] (ع اِمص ) درشتی و زشتی خوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط).
-
مزازت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مزازة] [قدیمی] mazāzat ترشی؛ ملسی.