کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضاجعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضاجعة
لغتنامه دهخدا
مضاجعة. [ م ُ ج َ ع َ ] (ع مص ) با کسی خفتن . (تاج المصادر بیهقی ). هم بستر کردن زن را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): ضاجع امرأته مضاجعةً و ضجاعاً؛ هم بستر خود کردن زن خود را. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
واژههای مشابه
-
مضاجعه
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ عَ یا عِ) [ ع . مضاجعة ] (مص ل .) با هم خوابیدن ، همبستر شدن .
-
واژههای همآوا
-
مزاجات
لغتنامه دهخدا
مزاجات . [ م ِ ] (ع اِ) ج ِ مزاج : و انواع امراض و صنوف مزاجات و مرکبات و غیر آن ثبت گردانید. (سندبادنامه ص 65). رجوع به مزاج شود.
-
مضاجعت
لغتنامه دهخدا
مضاجعت . [ م ُ ج َ / ج ِ ع َ ] (از ع ، مص ) با هم یک جا خفتن . (غیاث ).
-
مضاجعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مضاجَعَة] [قدیمی] mozāje'at با هم خوابیدن؛ همخوابگی.
-
جستوجو در متن
-
مضاجع
لغتنامه دهخدا
مضاجع. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) همخوابه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پهلوبرزمین نهنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مضاجعة شود.