کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصیبت زده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مصیبت دیده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mosibatdide کسی که مصیبتی بر او وارد شده.
-
مصیبت زا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹مصیبتزای› [قدیمی] mosibatzā آنچه سبب رنج و مصیبت شود.
-
مصیبت زدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] mosibatzadegi ماتمزدگی؛ در رنج و بلا بودن.
-
مصیبت ناگهانی
دیکشنری فارسی به عربی
حادث عرضي
-
مصیبت دیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ
-
مصیبت بار
دیکشنری فارسی به عربی
کارثي , مفجع , موذ
-
مصیبت امیز
دیکشنری فارسی به عربی
فادح , قاتل
-
مصیبت کش
لهجه و گویش تهرانی
ستم کش
-
ادبار و مصیبت
دیکشنری فارسی به عربی
مصيبة
-
واژههای همآوا
-
مصیبتزده
واژگان مترادف و متضاد
داغدار، سوگنشین، سوگوار، ماتمزده
-
جستوجو در متن
-
داغ دیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) مصیبت زده .
-
سوگوار
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - مصیبت زده 2 - اندوهگین .
-
سوگی
لغتنامه دهخدا
سوگی . (ص نسبی ) سوگوار که به معنی ماتم زده و اندوهگین باشد. (آنندراج ) (برهان ). سوگوار. مصیبت زده . ماتم زده . اندوهگین . (ناظم الاطباء).
-
ماتم زده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mātamzade ۱. عزادار؛ سوگوار؛ مصیبتدیده.۲. (صفت) غمگین.