کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مصلی
/mosallā/
معنی
۱. جای نماز خواندن؛ جای نماز و دعا؛ نمازگاه.
۲. محل مخصوص در خارج شهر که مردم در روزهای مخصوص برای نماز گزاردن به آنجا بروند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جانماز، نمازگاه
۲. سجدهگاه، مسجد
برابر فارسی
نمازخانه، نمازگاه
دیکشنری
temple
-
جستوجوی دقیق
-
مصلی
واژگان مترادف و متضاد
۱. جانماز، نمازگاه ۲. سجدهگاه، مسجد
-
مصلی
واژگان مترادف و متضاد
نمازخوان، نمازکن، نمازگزار
-
مصلی
فرهنگ واژههای سره
نمازخانه، نمازگاه
-
مصلی
فرهنگ فارسی معین
(مُ صَ لّ) [ ع . ] (اِفا.) نمازگزار، نمازخوان ، نمازگر.
-
مصلی
فرهنگ فارسی معین
(مُ صَ ل لا) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای نماز خواندن . 2 - جایی که مردم در عید فطر و قربان در آن نماز گزارند.
-
مصلی
لغتنامه دهخدا
مصلی . [ م َ لی ی ] (ع ص ) در آتش افکنده شده و بریان شده . (از اقرب الموارد). بریان شده و کباب شده و در آتش افکنده شده و برشته شده و سوخته شده . (ناظم الاطباء).
-
مصلی
لغتنامه دهخدا
مصلی . [ م ِ لا ] (ع اِ) پای دام .(یادداشت مؤلف ). پادام . ج ، مصالی . (مهذب الاسماء).
-
مصلی
لغتنامه دهخدا
مصلی . [ م ُ ص َل ْ لا ] (اِخ ) عیدگاه شیراز. (ناظم الاطباء). عیدگاه شیراز که آن جای بغایت خوش و خرم و سیرگاه است . (از غیاث ) (آنندراج ). مصلا : با تنی چند از خاصان به مصلای شیراز بیرون رفت . (گلستان ).میان جعفرآباد و مصلا عبیرآمیز می آید شمالش . حا...
-
مصلی
لغتنامه دهخدا
مصلی . [ م ُ ص َل ْ لا ] (ع اِ) موضع نماز و دعا. ج ، مصلیات . (ناظم الاطباء). نمازگاه و جای نماز گزاردن . (آنندراج ) (غیاث ). نمازگاه . (دهار). جای نماز. آن جای که در آن نمازگزارند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مصلا شود : چون حضرت خواجه از مصلی بیامدن...
-
مصلی
لغتنامه دهخدا
مصلی . [ م ُ ص َل ْ لی ] (ع ص ) نمازگزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نمازکننده . (مهذب الاسماء). نمازگزارنده . (غیاث ). نمازخوان . (یادداشت مؤلف ). || درود بر نبی فرستنده . (آنندراج ) (غیاث ). صلوات فرستنده . درودخوان . (یادداشت مؤلف...
-
مصلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مصلّیٰ] ‹مصلا› mosallā ۱. جای نماز خواندن؛ جای نماز و دعا؛ نمازگاه.۲. محل مخصوص در خارج شهر که مردم در روزهای مخصوص برای نماز گزاردن به آنجا بروند.
-
مصلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosalli نمازگزار؛ نمازخوان.
-
واژههای مشابه
-
مصلي
دیکشنری عربی به فارسی
کليساي کوچک
-
مُصَلًّى
فرهنگ واژگان قرآن
محل دعا - محل نماز (کلمه مصلي اسم مکان از صلاة بمعناي دعاء است ، و معنای عبارت "وَﭐتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى " اينست که از مقام ابراهيم (عليهالسلام) مکاني براي دعاء بگيريد (ازمحل مقام ابراهیم به بعد نماز بخوانید اشاره به نماز طو...