کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصقوعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصقوعة
لغتنامه دهخدا
مصقوعة. [ م َ ع َ ] (ع ص ) زمین پشک زده شده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). زمین پشک زده شده که در آن شبنم باشد. مصقعة. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مصقعة
لغتنامه دهخدا
مصقعة. [ م ُ ق ِ ع َ ] (ع ص ) زمین پشک زده شده . (ناظم الاطباء). مصقوعة. (منتهی الارب ).
-
بشکزده
لغتنامه دهخدا
بشکزده . [ ب َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) شبنم زده . ارض مصقوعه . زمین بشکزده . (منتهی الارب ). و رجوع به بشک و پشک شود.
-
پشک
لغتنامه دهخدا
پشک . [ پ َ ش َ ] (اِ) بشک . شبنم . (برهان قاطع). آن نم سپید که بامدادان بر دیوارها و سبزی نشیند. (لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی ). و برف گونه ای که شب های تیرماه افتد بر زمین بی ابری در آسمان . زیوال (بلغت آذری ). اپشک . افشک . (فرهنگ جهانگیری ). ژاله ٔ م...