کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصعتل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصعتل
لغتنامه دهخدا
مصعتل . [ م ُ ص َ ت َ ] (ع ص ) رجل مصعتل الرأس ؛ مرد درازسر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
درازسر
لغتنامه دهخدا
درازسر. [ دِ س َ ] (ص مرکب ) که سری دراز دارد. آنکه سر مایل به درازی دارد. مُکَوَّزالرأس . (یادداشت مرحوم دهخدا). أقبص . قِنَّور. مُسَمرَطالرأس . مُصَعتَل الرأس . (منتهی الارب ).