کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصطکا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصطکا
لغتنامه دهخدا
مصطکا. [ م ُ / م َ طَ ] (معرب ، اِ) مصطکاء. مصطکی . (ناظم الاطباء). جوالیقی گوید به گفته ٔ ابن انباری کلمه ممدود (یعنی مصطکاء) و دخیل است و آن علک رومی است . (المعرب ص 320). رجوع به مصطکی شود.
-
جستوجو در متن
-
مصطکی
لغتنامه دهخدا
مصطکی . [ م ُ طَکا ] (معرب ، اِ) مُصْطَکا. رجوع به مَصْطَکی شود.
-
مصطکاء
لغتنامه دهخدا
مصطکاء. [ م ُ / م َ طَ ] (معرب ، اِ) مصطکا. مصطکی . (ناظم الاطباء). رجوع به مصطکی شود.
-
ممصطک
لغتنامه دهخدا
ممصطک . [ م ُ م َ طَ ] (ع ص ) دواء ممصطک ؛ داروی مصطکی آمیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مصطکی (= مصطکا) و المعرب جوالیقی ص 320 شود.
-
هاضم
لغتنامه دهخدا
هاضم . [ ض ِ ] (ع ص ) گوارنده . هضم کننده ٔ طعام . (ناظم الاطباء). || شکننده . اینکه میگویند که این طعام هاضم است ، یعنی شکننده و ریزنده است در معده . (آنندراج ). || (اصطلاح پزشکی ) در اصطلاح پزشکان ، داروئی است که جهت سرعت انضاج در غذا هنگام انجام ع...
-
مصطکی
لغتنامه دهخدا
مصطکی . [ م َ طَ ] (معرب ، اِ) (از یونانی ماستیخه ) صمغ زردرنگ که از درخت ضرو تراود. (یادداشت مؤلف ). یک نوع سم سقزی خوشبو و شبیه به کندر که آن را اراء و پلاجور و رماس و رماست و کیه نیز گویند و درخت آن را و کشک و ولمشک نامند. (ناظم الاطباء). صمغی اس...