کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصطفی آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مصطفی کندی
لغتنامه دهخدا
مصطفی کندی .[ م ُ طَ فا ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8500 گزی شمال باختری قره آغاج با 118 تن جمعیت . آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
مصطفی لو
لغتنامه دهخدا
مصطفی لو. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 54هزارگزی قیدار با 154 تن جمعیت . آب آن از قزل اوزن و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
مصطفی لو
لغتنامه دهخدا
مصطفی لو. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیوی بخش سنجبد شهرستان خلخال واقع در 15هزارگزی شوسه ٔ خلخال میانه با 506 تن جمعیت . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
مصطفی میرزا
لغتنامه دهخدا
مصطفی میرزا. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) فرزند شاه طهماسب اول صفوی بود و در زیبایی و سخنوری مقامی ارجمند داشت . ابیات زیر از اوست :ای دل غم آشنای تو شد ترک او مکن هر روز با یکی نتوان آشنا شدن .ای سرو فکندی به سرش سایه نگفتی نازک بدنی چون کشد این بار گران را...
-
اسلامبول مصطفی
لغتنامه دهخدا
اسلامبول مصطفی . [ اِ بول ْ م ُ طَ فا ] (اِ مرکب ) پول طلا، ترکی و عراقی ، قیمت آن 140 قروش رائج ، و آن بنام سلطان مصطفی است و چهار سلطان عثمانی این نام داشتند، نخستین آنان در سنه ٔ 1617م . بسلطنت رسید و آخرین در 1807. (النقودالعربیة ص 166).
-
چقال مصطفی
لغتنامه دهخدا
چقال مصطفی . [ چ َ م ُ طَ فا ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه که در 18 هزارگزی جنوب خاوری نقده و 7 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ نقده به مهاباد واقع است . جلگه ای است باطلاقی با هوای معتدل که 191 تن سکنه دارد. آبش از گدار، محصولش ...
-
صاری مصطفی پاشا
لغتنامه دهخدا
صاری مصطفی پاشا. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) وی در عصر سلطان محمودخان اول میزیست و بسال 1153 هَ . ق . به قپودانی (کاپیتانی ) منصوب شد و بیش از یک سال و نیم در این مقام ببود و بسال 1157 بار دیگر به مقام قپودان پاشائی نایل گشت و در سال 1158 درگذشت . (قاموس ال...
-
قبلان مصطفی پاشا
لغتنامه دهخدا
قبلان مصطفی پاشا. [ ق َ ب َ م ُ طَ فا ] (اِخ ) مرزفونی . وی در روزگار سلطان محمد چهارم (1678-1278 م .) متولی منصب استانداری ولایات گردید. (ذیل المنجد).
-
لالا مصطفی پاشا
لغتنامه دهخدا
لالا مصطفی پاشا. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) رجوع به مصطفی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
لفکه لی مصطفی پاشا
لغتنامه دهخدا
لفکه لی مصطفی پاشا. [ ل ُ ک َ م ُ طَ فا ] (اِخ ) رجوع به مصطفی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
مصطفی قلعه سی
لغتنامه دهخدا
مصطفی قلعه سی . [ م ُ طَ فا ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو واقع در 14500 گزی باختری ماکو. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
مصطفی کمال پاشا
لغتنامه دهخدا
مصطفی کمال پاشا. [ م ُ طَ فا ک َ ] (اِخ ) آتاترک . رهبر و بنیان گذار کشور و دولت ترکیه ٔ امروزی . رجوع به کمال پاشا شود.
-
ابوبکربن مصطفی پاشا
لغتنامه دهخدا
ابوبکربن مصطفی پاشا. [ اَ بو ب َ رِ ن ِ م ُ طَ فا ] (اِخ ) خوشنویسی ترک در خدمت بابعالی . در سال 1181 هَ . ق . درگذشته است .
-
حاجی مصطفی پاشا
لغتنامه دهخدا
حاجی مصطفی پاشا. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) وی قائد سپاهی بود که در عصر سلطان احمدخان پادشاه عثمانی به ایران آمد و در آنجا بعضی پیشرفت ها کرد و در آن وقت منصب چاووش باشی داشت و سپس در 1139 هَ . ق .بدو عنوان میرمیران دادند. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
جستوجو در متن
-
رامپوری
لغتنامه دهخدا
رامپوری . (اِخ ) محمد غیاث الدین بن جلال الدین رامپوری (مصطفی آبادی ) از مردم مصطفی آباد ایالت اگره و اود هند و مؤلف فرهنگ غیاث اللغات . رجوع به غیاث اللغات و محمدبن جلال الدین در همین لغت نامه شود.