کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصطرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصطرد
لغتنامه دهخدا
مصطرد. [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) مرد سخت خشم خبه کرده و گلوگرفته شده از خشم . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
مسترد
واژگان مترادف و متضاد
پسدادهشده، برگرداندهشده، برگشته، استرداد شده
-
مسترد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رَ دّ) [ ع . ] (اِمف .) باز فرستاده ، پس داده .
-
مسترد
لغتنامه دهخدا
مسترد. [ م ُ ت َ رَدد ] (ع ص ) نعت مفعولی از استرداد. بازپس داده شده وواپس داشته شده . (غیاث ) (آنندراج ). واگرفته . رد کرده شده . پس گرفته شده . رجوع به استرداد شود : هر که آنجا بگذرد زر میبردنیست هدیه ٔ مصلحان را مسترد. مولوی (مثنوی ).کار آن دارد خ...
-
مسترد
لغتنامه دهخدا
مسترد. [ م ُ ت َ رِدد ] (ع ص ) نعت فاعلی از استرداد. واپس خواهنده . رجوع به استرداد شود.
-
مسترد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مستردّ] mostarad پسگرفتهشده؛ پسدادهشده.