کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصطبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مصطبه
/me(a)stabe/
معنی
مکان مخصوصی که اندکی از سطح زمین یا کف اتاق بلندتر باشد و کسی بر آن بنشیند؛ سکو؛ تخت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سکو، تخت، جایگاه ویژه
۲. میکده، میخانه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصطبه
واژگان مترادف و متضاد
۱. سکو، تخت، جایگاه ویژه ۲. میکده، میخانه
-
mastaba
مصطبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سازهای بهشکل مکعبمستطیل از خشت که بر روی گورهای دورۀ عتیق و دورۀ پادشاهی کهن مصر بنا میشد
-
مصطبه
فرهنگ فارسی معین
(مِ یا مَ طَ بِ) [ ع . مصطبة ] (اِ.) 1 - سکو، تخت . 2 - محل اجتماع مردمان . 3 - جایگاه گدایان . 4 - میخانه ، میکده .
-
مصطبه
لغتنامه دهخدا
مصطبه . [ م ِ / م َ طَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) مصطبة. میخانه . و به صاد و به ضاد هر دو آمده (یعنی مصطبه و مضطبه ). (غیاث ) (آنندراج ). میخانه و میکده . (ناظم الاطباء). دکانی که آنجا نشینند و شراب خورند و به سین و صاد (یعنی مسطبه و مصطبه ) هر دو آمده ...
-
مصطبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مصطبَة] [قدیمی] me(a)stabe مکان مخصوصی که اندکی از سطح زمین یا کف اتاق بلندتر باشد و کسی بر آن بنشیند؛ سکو؛ تخت.
-
مصطبه
واژهنامه آزاد
سکوی میخانه
-
واژههای مشابه
-
مصطبة
لغتنامه دهخدا
مصطبة. [ م ِ طَ ب َ ] (ع اِ) مصطبه . دکان (= سکو). (از تاج العروس ). تخت (در معنی سکو). دکان مانندی که برای نشستن سازند، و به هندی چبوتره است . (آنندراج ).دوکان مانندی که بر آن نشینند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). دوکان که بر آن نشینند. (لغت نام...
-
مصطبه
واژهنامه آزاد
میخانه
-
واژههای همآوا
-
مصطبح
لغتنامه دهخدا
مصطبح . [ م ُ طَ ب ِ ] (ع ص ) صبوحی کننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صبوح آشامیده . (یادداشت مؤلف ). || چراغ افروزنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه چراغ می افروزد. (ناظم الاطباء). برکُننده و روشن کننده ٔ چراغ .
-
مسطبه
واژهنامه آزاد
سکو
-
جستوجو در متن
-
طاقچه
لهجه و گویش تهرانی
رف،برجستگی روی دیوار،مَصطبه
-
مصاطب
لغتنامه دهخدا
مصاطب . [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ مصطبة. (ناظم الاطباء). رجوع به مصطبة شود.