کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصرخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصرخ
لغتنامه دهخدا
مصرخ . [ م ُ رِ ] (ع ص ) فریادرس و یاری گر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مغیث . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
سادات مصرخ
لغتنامه دهخدا
سادات مصرخ . [ ت ِ م ُ ص َرْ رَ ] (اِخ ) (گورستان ..) قبرستانی در هرات بوده است . رجوع به ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 43 شود.
-
جستوجو در متن
-
مُصْرِخِکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
پناه دهنده ي شما - فرياد رس شما (کلمه مصرخ اسم فاعل از اصراخ است که به معناي پناه دادن و به داد کسي رسيدن و فرياد او را پاسخ گفتن ميباشد )
-
مُصْرِخِيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
پناه دهنده ي من - فرياد رس من (کلمه مصرخ اسم فاعل از اصراخ است که به معناي پناه دادن و به داد کسي رسيدن و فرياد او را پاسخ گفتن ميباشد )
-
امیر حسینی
لغتنامه دهخدا
امیر حسینی . [ اَ ح ُ س َ ] (اِخ ) رکن الدین امیر حسین امیر عالم ، معروف به امیر سادات . از بزرگان عرفای خراسان در آخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است . وی در قریه ٔ گریوه (یکی از دهکده های غور هرات )671 هَ .ق . (؟) متولد گردید و در طریقت شاگرد شی...